سخن مدير مسئول
بسم اللّه الرحمن الرحيم
در حكمت بلند و خردپسند شيعى، شناخت صحيح از حجّت خدا و پيروى از او تنها راه حفظ انسان از سقوط به ورطه هلاكت و ضلالت معرّفى شده است. در نظرى ابتدايى، مىتوان ديد كه اين حقيقت، بديهى است؛ امّا معرفت صحيح حجّت خدا چگونه به دست مىآيد؟ حكمت الاهى شيعى، خود، راه را به روشنى نشان مىدهد: ابتدا بايد خدا را شناخت كه بدون شناخت او، امكان شناخت پيامبرش به دست نمىآيد. آنگاه بايد به معرفت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمرسيد كه بدون آن، نمىتوان به معرفتى صحيح از امام دست يافت. در واقع، پيامبر به عنوان «رسولاللّه» و امام به عنوان «حجّهاللّه» با خداى تعالى نسبتى دارند. پس بايد پيامبر و امام را از آن سو شناخت؛ نه از اين سو. ابزارهاى شناخت بشرى بالاستقلال، براى درك مقامات و شئون رسول خدا و حجّت خدا، كارآيى ندارد؛ بدينرو، در دعاى مشهور و معتبر «معرفت» چنين مىآموزيم كه شناخت رسول و حجّت را همسان شناخت خداى سبحانه، از آفريدگار حكيم بخواهيم: اللّهمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ... اللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ... اللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ...
از مهمترين و برجستهترين نكات در معرفت خداى متعال، تنزيه حضرتش از هرگونه شباهت و سنخيّت با آفريدگان اوست. توحيد شيعى بر مبناى اصل قرآنىِ «لَيس كمثله شيء» هيچگونه مشابهت و مسانختى را بين خدا و خلق، نمىپذيرد؛ در عين حال، آفريدگار را معروف فطرىِ آفريدگان مىداند كه زبان فطرت تمام آنها به الوهيّت او گوياست. ويژگىِ «عدم مشابهت» ـ كه فطرت الاهى انسانها بدان گواهى مىدهدـ خود تعبير ديگرى از توحيد اوست. اين نكته در حالى است كه مردم، همه او را در گرفتاريها، پناهگاه (=مألوه) خود مىبينند و به راستى او را از رگ گردن به