5
سفينه 14

آنها جاى گيرد. انسان صرف‏نظر از كمك وحى، صفر است و آن عددِ يك، فقط از عالم وحى به كمك انسان مى‏آيد.
پيامبر سفيرى است كه از سوى خداى واحد احد، به سوى انسانها مى‏آيد؛ از اين‏رو، در ميان آنان، در رتبه خود، بى‏مانند است. براى حمل چنان بارِ سنگينى، كسى انتخاب مى‏شود كه مخلوق برگزيده است و به خطاب «وَ اصْطَنَعْتُكَ لنفسي» (طه (20) / 41) مفتخراست. عملش را با سنجه «و عَلَّمناه مِنْ لَدُنّا عِلْما» (كهف (18) / 65) بايد سنجيد و اوج قرب او را در خطاب الاهىِ «لَعَمْرُكَ» (حجر (15)/ 72) مى‏توان ديد. چنين بزرگى ـ كه بهانه خلقت آفريدگان است‏ـ آيت عظمى و مَثَل اعلاى خداى بى‏مِثل و نظير است؛ كه «له المـَثَلُ الْأعْلَى» (روم (20) / 27)؛ بدين‏رو، بايد نشانى از آن «بى‏مانندى و تنزّه» داشته باشد. پس درباره او در مرتبه‏اى از قرب بايد سخن گفت كه مافوق عصمت از گناهان است. پرهيز از محرّمات، رتبه‏اى است كه با مراقبت جدّى، براى برخى از اهل سلوك‏ـ گرچه تا حدّ خودشان‏ـ دسترس‏پذير است؛ امّا پيامبر، سفير بارگاه الاهى به سوى آنان نيز هست؛ پس بايد در اوجى از قرب الاهى باشد كه آن عابدان و زاهدان نيز خود را در تمام شئون، نيازمند او بدانند.
گفتيم كه پيامبر سفير خداست و به عنوان مَثَل اعلا، صفاتِ خداوندِ بى‏مِثل و مانند را به خوبى، نشان مى‏دهد. رحمت واسعه، يكى از اين صفات است و اسوه‏بودن، صفتى ديگر. اين ويژگى به خوبى با موهبتى بودن كمالات قابل جمع است؛ چنان‏كه در پيامبران بوده است.
امام حجّت خدا و جانشين پيامبر است. آيا مى‏توان درباره او كمتر از عصمت را انتظار داشت؟ آيا مى‏توان انديشه اكتسابىِ بشرى را سرچشمه علم او دانست؟ آيا مى‏توان قدرت او را با توان بشر ناتوان در يك رده پنداشت؟ بالاتر از آن بايد پرسيد: آيا امام با افراد بشر قابل قياس است؟ اگر چنين باشد، چگونه «مَثَل اعلا» باشد براى خدايى كه «بزرگ‏تر از آن است كه به وصف درآيد؟!»
از زاويه‏اى ديگر به اين حقيقت بنگريم: آيا اين درجات و مراتب بالاى قرب الاهى‏ـ كه امام معصوم واجد آن است‏ـ مانع از آن مى‏شود كه ما امام معصوم را اسوه


سفينه 14
4

خود نزديك‏تر مى‏يابند. اين سه ويژگى (عدم مشابهت، معرفت فطرى، رحمت گسترده در عين قدرتِ بى‏پايان) از امتيازات توحيد شيعى است.
عقل با قبول چنين معبودى به عنوان معبودِ حقّ، به انسان فرمان مى‏دهد كه به عبوديّت او گردن نهد و اين قيدِ آزادى‏بخش را با كمال افتخار بپذيرد.
انسان در زندگى دنيوى‏اش دهها قيد را به عنوان مقرّرات اجتماعى، مى‏پذيرد تا به زندگى بهينه دنيوى دست يابد. مقرّرات و قوانين حقوقى، قضايى، ادارى، فرهنگى، خانوادگى و... در اين شمارند. آدمى همچنين قيد و بندهاى برخاسته از عبوديّت را با كمال آزادى، برمى‏تابد تا به كمال آزادى و ترقّى برسد. قبول اين قيدها راهى براى شكر مُنعم است كه عقل، مستقلّ از هرگونه دين و شريعتى، به آن حكم مى‏كند.
بارى، براى پيمودن راهِ درستِ عبادت، بدون خرافه‏ها و پيرايه‏ها، بايد ديد كه رضاى خدا در چه امورى و سخط الاهى در چه كارهايى است؛ امّا اين جزئيّات را چگونه به دست آوريم و رضا و سخط خداوند را چگونه جويا شويم تا در مقياس فرد و جامعه، به زندگى بهينه دست يابيم؟
خداى رحمان رحيم براى پاسخ به اين نياز بشر، باب رحمت ديگرى به روى او مى‏گشايد كه «نبوّت» نام دارد. بدين سان، نيازهاى ضرورى انسان را براى پيمودن راه تقرّب الاهى، توسّط بزرگ‏مردانى آسمانى پاسخ مى‏گويد؛ همانان كه ظاهرى بشرى دارند، امّا وجهه اصلى‏شان وجهه آسمانى آنان است.
ظاهر بشرىِ پيامبران براى انس گرفتن مردم با آن بزرگواران است تا «هم‏زبانى» حاصل آيد و نداىِ آسمان به گوشِ بشرِ زمينى برسد؛ چرا كه آدمى در اغلب موارد، بدون بهره‏گيرى از پيامبران راه به «يقين» نمى‏برد و در بند انديشه‏هاى كوتاهى كه به اندازه قامت انديشه اوست، باقى مى‏ماند. بديهى است كه اين دركهاى انسانى، هرچند تابناك و پرآوازه، براى پيمودن راهى به بلنداى ابديّت به معناى راستين، نه به اغراق شاعرانه، كافى نيست. به تعبير يكى از انديشمندان:
مجموعه هزاران صِفر در كنار هم، عددى نمى‏سازند؛ مگر آنكه عددِ يك در كنار

  • نام منبع :
    سفينه 14
    تاريخ انتشار :
    1386
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 11805
صفحه از 192
پرینت  ارسال به