7
سفينه 14

گفت:
«لا يُقاس بآل محمّد من هذه الأمّة أحد.» (نهج‏البلاغه، خطبه ۲)
در اين مجال كوتاه، سرِ آن نداريم كه نمونه‏هايى بازگوييم از كسانى كه از اين اصل مسلّم عقل عدول كردند و اوراق دفترها را از گفتارها و نوشتارهاى فراوان، آكندند؛ امّا همواره اختلاف افزودند و بيهوده وقت ديگران را گرفتند؛ در حالى‏كه از همان آغاز، با چنان پاى‏افزارهاى بشرى، بايد به خود مى‏گفتند:




اين وادى‏اى است سخت، بدو بر، مَنِه قدماين لجّه‏اى است ژرف، بدو در، مكن شنا
راه حلّ همه اختلافها، پناه‏بردن به نور و گريز از ظلمت است. اين كار در همه زمانها، راه حلّى اساسى و يگانه است؛ در ديروز و امروز و فردا.
بارى، گامهايى كه در اين چند شماره سفينه (شماره‏هاى ويژه امامت) برداشته مى‏شود گامهايى است كوتاه در اين راه بزرگ. ناگفته پيداست كه ادّعايى در ميان نيست؛ چرا كه توانِ ما محدود به حدود ناتوانى ماست. ولى كوشيده‏ايم تا همين راهِ درست را بپيماييم؛ يعنى شناخت حجّت خدا از طريق شناخت خدا و رسولش، نه با دركهاى نارساى بشرى. خوشبختانه گنجينه‏هاى سرشار قرآن و حديث را در اختيار داريم كه در پرتوِ توسّل به امام حىِّ روزگار، حضرت بقيّه‏اللّه‏ ارواحنافداه، بهترين مشعل را در راهِ دشوارِ امام‏شناسى به دست ما مى‏دهد. خدا را شاكريم كه ما را به كفران اين نعمت والا بازخواست نكرده و اين گنجينه بيش‏بها را از دست ما نستانده است. از اين روى، اميدواريم كه با سلوكِ اين راه صحيح، همين گامهاى كوتاه، ما را اندكى به آن هدف بلند نزديك‏تر سازد.
فصلنامه سفينه، همچنان، ارشادها، تذكّرها، نصيحتها، انتقادها، تازه‏ها و يافته‏هاى پژوهشى پژوهندگانِ صراط مستقيم را به جان، مى‏خرد و اين تحفه‏هاى ارزشمند را به چشم مى‏نهد.


سفينه 14
6

و الگوى خود بدانيم و چتر رحمت گسترده او راـ كه مظهر رحمت واسعه الاهيّه است ـ فراگير و گسترده ببينيم؟! آيا لازمه قبولِ «اسوه‏بودن» امام معصوم، انكار مقاماتِ الاهى حضرت اوست؟
اين‏گونه پرسشها، قرنها انديشمندان را به خود مشغول داشته و آنان را به بحثها و جدالهاى فكرى كشانده است. البتّه اينان با پاى افزارِ انديشه نارساى بشرى براى صعود به قلّه «لاَيَرْقى إليَّ الطَّيْرُ»۱ (نهج‏البلاغه، خطبه سوم) آمده‏اند و پيمانه‏هاى خُرد دركِ نارسا و محدود را براى سنجش چشمه «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ» (همان) پيش آورده‏اند. به همين دليل، چالشهاى انديشه‏سوزشان هنوز ادامه دارد و به نتيجه نرسيده است و هرگز نخواهد رسيد. آيا سرشت اين مبحث، تداوم چنين اختلافهايى از گهواره تا گور است؟ به نظر مى‏رسد، پاسخ اين پرسش در سخن گران‏ارج اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نهفته است:
لو سكت الجاهل ما اختلف النّاس. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۱)
چرا جاهل در باب آنچه نمى‏داند، لب از سخن نمى‏بندد؟ به يك دليل ساده: اختيار! امّا چرا ديگران به حكم عقل فطرى خود گردن نمى‏نهند و همچنان در پى آن جاهلان روان‏اند؟ باز هم به همان دليل ساده: اختيار! ولى افتخار به چنان اختلافهايى، فخرى جاهلانه است كه عقل، هرگز آن را نمى‏پسندد. حكم عقل اين است كه وقتى مورى ضعيف بر پاى قلّه‏اى بلند ايستاد، به جاى ادّعاى احاطه بر جزئيّات آن قلّه و سخنورى بر آن مبناى نادرست، در كنار قلّه رفيع تنها به اين حقيقت اعتراف و بدان بسنده كند كه:
خداوند شما را به رتبه‏اى رسانده است... كه نه هيچ‏كس بدان رسد و نه هيچ‏كس بدان سبقت گيرد و نه هرگز كسى طمع به ادراك آن بندد. ۲
بديهه عقل سليم آن است كه ظلمت را توانِ خورشيد عالمتاب نيست و انسانِ سياه‏نامه، هرگز ادّعاى درك مقامِ آن بزرگ‏مردان را ندارد كه در وصف آنان تنها بايد

1.تعبير امام اميرالمؤمنين عليه ‏السلام درباره اوج مقام خود.

2.با اقتباس از زيارت جامعه كبيره (بيان امام هادى عليه ‏السلام ).

  • نام منبع :
    سفينه 14
    تاريخ انتشار :
    1386
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 11796
صفحه از 192
پرینت  ارسال به