مىرسى؟ جايى كه: الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا.» (عنكبوت (29) / 69)
اين حقيقت را در ديگر كلمات اهل بيت نور نيز مىتوان يافت:
من ابتغى العلم في غيره، أضلّه اللّه. (تفسير عيّاشى، ج 1، ص 6)
من التمس الهدى في غيره، أضلّه اللّه. (همان، ص 3)
و بدين سان، تفسيرى روشن مىتوان يافت بر اين كلام بلند و خردپسند الاهى، كه فرمود: يُضلّ من يشاء و يهدي من يشاء (نحل (16) / 93؛ فاطر (35) / 8)
دريغا! كه روىگردانى از تبيين عترت در تفسير كتاب، چه فهمهاى غلطى از قرآن پديد آورد.
6. و امّا ظلم به تالىِ كتاب كه وجه ديگر از ظلم به كتاب است:
كيست كه شأن و رتبه بلند امام اميرالمؤمنين عليه السلام را در حفظ، ترويج، تبيين و تفسير قرآن نداند و از گرهگشايىهاى آن امام همام در حلّ معضلات و پاسخ به شبهات مربوط به آن، بىخبر مانده باشد؟ كثرت شواهد از كتابهاى فريقين، گوينده را از تفصيل در اين مقوله، بىنياز مىكند؛ امّا پرسش اصلى اينجاست كه با مبيّن كتاب چگونه رفتار شد؟ اهمّيّت اين پرسش، زمانى بهتر درك مىشود كه به چنين آيهاى برسيم: يُضلّ به كثيرا و يهدي به كثيرا و ما يُضلّ به إلّا الفاسقين. (بقره (2) / 26)
پاسخ اجمالى در آخرين عبارت آيه آمده است. توضيح اينكه اِضلال خدا، يعنى خِذلان الاهى؛ كه پس از بيان محكمات نقلى و شكوفايى عقل موهوبى، وقتى انسان نسبت به عوامل و اسباب توفيق خداوند، به اختيار خود، ناسپاسى روا داشت، خداوند، به عدل خود، زمينههاى توفيق را از او بگيرد و او را با همان اصول اوّليّه ـ كه صد البتّه در حدّ كلّى، وسيله اتمام حجّت نيز مىشود ـ رها كند. ۱ اين