حجتالاسلام علی راد با اشاره به مولفههای گفتمان علمگرایی در انقلاب اسلامی بیان کرد: گفتمان علمگرایی در انقلاب اسلامی دارای سه ضلع معرفتی، اعتقادی و اخلاقی است و میتوان دو مولفه اخیر را وجه تمایز گفتمان علمگرایی انقلاب اسلامی از سایر گفتمانهای مشابه در حوزه علمگرایی تلقی کرد.
همایش علمی «انقلاب اسلامی و گفتمان علم و حکمت در بیانیه گام دوم انقلاب»، روز، ۱۹ بهمنماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان و با همکاری گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنانحجتالاسلام علی راد، دانشیار پردیس فارابی دانشگاه تهران را میخوانید که با موضوع «انقلاب اسلامی و گفتمان علمگرایی» ایراد شده است؛
ازامام علی(ع)روایت شده که فرمودند علم سلطان است و ازامام رضا(ع)روایت شده است که فرمودند خداوند رحمت کند کسی که امر ما را احیا میکند. بر پایه قرآن و سنت نبوی، میتوانیم به طور قطع بگوییم که توجه به علم، احیای علم، فرهنگ، دانش، تمدن و هر آنچه لازمه تعالی و تصاعد حیات انسانی است و هر آنچه زمینه دستیابی انسان به حیات طیبه را فراهم کند، یک امر مقدس و از مصادیق احیای امر اهل بیت(ع) است. امر اهل بیت(ع) نیز جز احیای امر الهی و فرهنگ انبیائی ادیان ابراهیمی نیست و امید است این همایش یکی از مصادیق این روایات باشد که امر اهل بیت(ع) را احیا کند.
در اینجا باید جایگاه علم در نگرش انقلاب اسلامی را بکاویم و به اسناد بالادستی نظام در حوزه علم توجه کنیم که اعم از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، بیانات مقام معظم رهبری و وصایای امام خمینی است. بر پایه این اسناد و آنچه که در قوانین انقلاب اسلامی و قوانینی که پس از انقلاب اسلامی تقنین شده است، علم به تمامی معنا و شاخههای آن، یکی از امور مهم، حیاتی و اساسی در نظام انقلاب اسلامی است. با پژوهشی که در اسناد بالادستی داشتیم، مشخص شد که به صورت ویژه در بیانات مقام معظم رهبری تصریح شده که علم نیاز اساسی هر ملتی است. در حقیقت در تشکیل انقلاب اسلامی و چشمانداز آن، علم یک امر تشریفاتی و امر فانتزی یا صوری نیست، بلکه امری واجب و لازم و ضروری و حیاتی برای یک ملت و جهان اسلام است.
از سوی دیگر، علم عامل اصلی اقتدار است. در حوزههای صنعتی، نظامی و اقتصادی وابسته به علم هستیم. یکی از مولفههای مهم اقتدار به تمامی فروعات و شاخههای آن، علم است و این مسئله مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته و در سایر اسناد نیز مورد تأکید واقع شده است. از سوی دیگر، علم یکی از عوامل مهم سیادت سیاسی و اقتصادی است که این تعبیر مقام معظم رهبری است که تصریح دارند علم است که میتواند یک ملت و تمدن را به سیادت و رهبری سیاسی و اقتصادی برساند. علم پدیدهای سیال و توقفناپذیر است و ایستایی در علم وجود ندارد و ما باید به سراغ علم برویم و نباید انتظار داشته باشیم که علم به سوی ما بیاید.
علم در چشمانداز انقلاب اسلامی، پدیدهای موثر در حیات، معیشت و سعادت دنیوی و اخروی یک ملت است. به عبارت دیگر، علم و رشد علمی و گفتمان علمی میتواند در سعادت و رفاه دنیوی و رفاه اخروی یک ملت اثرگذار باشد و این مهم در روایات ما نیز مورد تأکید قرار گرفته که جامعهای که بدون علم است، از ثروت نیز بیبهره خواهد بود و جامعه فقرزده نیز رشد معنویاش کاهش مییابد و آرامآرام به صورت پنهانی نشانههای کفر در این جامعه نفوذ خواهد کرد. میتوان در یک جمله گفت، علم یک مقوله بنیادین است و از بسامد بالایی نیز در سخنرانیها و بیانات و متون علمی کشور برخوردار است.
اما محور دوم بحث، عبارت از گفتمان علمگرایی و مولفههای آن است. به عبارت دیگر، باید دید این گفتمان بر چه بنیانهایی استوار است. اینجا با استناد به بیانات مقام معظم رهبری باید مولفهها را تبیین کنیم؛ نخستین مولفه که مقام معظم رهبری به آن تأکید دارند؛ مولفه معرفتی و نگرشی ما به خود علم است. مقام معظم رهبری، در طول بیست سال، روی بحث علم تأکید زیادی داشتند که باید جامعه ما به علم و کارکرد علمی توجه داشته باشد و نگاهش تغییر کند و بر ضرورت یک گفتمان علمی و گفتمانسازی علمی در جامعه تأکید دارند.
برای نمونه میفرمایند یکی از نیازهای جامعه این است که جمعی صاحبفکر بنشینند و در میان آنها افرادی باشند که تجربههای فکری خود را مطرح کنند. این افکار به تدریج از حوزه شخصی خارج میشود و به حوزه جمعی میرسد و به تدریج به گفتمان عمومی جامعه تبدیل میشود. یا در فراز دیگری از بیانات ایشان آمده است، همچان که یک روزی مسئله تولید علم و فکر و نهضت علمی و نرمافزاری، به صورت غریبانه در جامعه مطرح میشد، اما امروز گفتمان غالب را تشکیل میدهد و به تدریج به گفتمان غالب تبدیل شده است. همچنین میگویند تولید فکر از تولید علم دشوارتر است. ایشان حتی فراتر از گفتمانسازی رفتهاند و بنیانها و پایههای مغفول و ناپیدای این گفتمان را نیز برای ما تقریر میکنند و میگویند متفکرین و نخبگان فکری که در معرض آسیبهایی هستند، کار دشواری دارند، اما این کار بسیار بسیار مهم است.
در مولفه معرفتی و نگرشی، معظمله تلاش داشتند که نگاه نخبگان و دانشگاهیان و آحاد جامعه را نسبت به ضرورت پدیداری یک گفتمان علمی فراگیر در جامعه اسلامی تعمیق ببخشند و آن را رصد میکنند و همواره به توسعه این گفتمان و غالب شدن این گفتمان در تار و پود جامعه اسلامی تأکید دارند.
مولفه دوم گفتمان علمگرایی انقلاب اسلامی، عبارت از مولفه اعتقادی است که ایشان اینها را در نقد گفتمان علمگرایی غربی نیز مورد توجه قرار میدهند. گفتمان علمی که مد نظر ایشان است، به لحاظ منابع دینی و اعتقادی با گفتمان علمگرایی غربی متفاوت است. در نگاه ایشان، سرچشمه هدایت و منابع اعتقادی این گفتمان، اسلام اصیل با خوانش اعتدالی است.
مولفه سوم نیز، مولفه اخلاقی و سلوکی این گفتمان است که برای بنده نیز مغتنم بود که وقتی فرمایش ایشان را در زمینه مسئله علم مطالعه میکردم و مفاهیم را استخراج میکردم، دیدم ایشان تأکید دارند بر اینکه صرف علمگرایی محض کافی نیست و در کنار علم باید اعتقاد و اخلاق و سلوک وجود داشته باشد. یک عالم که در گفتمان علم انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه میدهد، باید یک فرد متخلق باشد و این علم را در مسیر رشد اخلاقی خود و دیگران استخدام کند. گفتمان علمگرایی یک سه ضلعی است که یکی از اضلاع مهم آن ابعاد اخلاقی است. میتوان دو مولفه اخیر را وجه تمایز گفتمان علمگرایی انقلاب اسلامی از سایر گفتمانهای مشابه در حوزه علمگرایی تلقی کرد.
محور بعدی در گفتمان علمگرایی انقلاب اسلامی، مسئله رهیافت است که دو رهیافت را دنبال میکند؛ یکی ایجابی است که به تأسیس اصل گفتمان علمگرایی، گفتمانسازی علم فکر میکند و به تبدیل شدن علم به مسئله مهم و حیاتی جامعه و تعمیق، فرهنگسازی و نخبهگرایی این گفتمان و تأسیس نهادهای علمی و همچنین تدوین اسناد هدایتگر و راهبردی علمی میاندیشد و این رهیافت، کاملاً ایجابی است. دومین رهیافت، عبارت از رهیافت انتقادی است؛ یعنی این گفتمان یک رویکرد انتقادی نیز دارد. در سویه نقد مثبت، مقام معظم رهبری عالمان را هشدار میدهند و گاه نقد صریح میکنند که ما نباید دچار توقف شویم و ایشان به آسیب توقف تذکر میدهند. ایشان در تعابیری که برای این مهم دارند، افزون بر بحث توقف و رکود، مفاهیم متقابلی مانند جهش را نیز اشاره میکنند. در سویه نقد منفی، مقام معظم رهبری، گفتمانهای رایج علمگرایی در جهان را نیز نقد میکنند که از جمله گفتمان مادیگرایی است.