بسامان گشت و زبان فارسى گوهرِ از دست داده خود را پيدا و جلوه هايى از آن را در سروده هاى شاعران، هويدا ساخت.
از ديگرسو سده چهارم واوايل سده پنجم هجرى، دوران كمال تاريخ و تمدّن اسلامى به شمار است ؛ دانشمندان بزرگى در شعبه هاى مختلف دانشهاى عقلى ونقلى آشكار گشتند و اين دوران را به دورانى طلايى درتاريخ بشريّت تبديل كردند. فرهنگ اسلامى نيز در همه جا گسترش يافت ۱ .مدارس و پايگاههاى علمى براساس ادبيات عربى و مبانى دينى پايه گذارى شد و شاعران و نويسندگان دراين مدارس تربيت شدند و خواه ناخواه از مبانى دينى متأثر بودند. چراكه گفتار هر گوينده، اعم از نظم و نثر، ظهور و جلوه مراتب تربيت و تفكّراوست. ۲ شعرفارسى نيز در اين دوران با ظهور شاعران بزرگى چونان دقيقى طوسى، رودكى سمرقندى، كسايى مروزى و بالاخره حكيم ابوالقاسم فردوسى به پختگى وكمال رسيده بود، و اين بزرگان، گفتار خود را به مضامين و الفاظ آيات و روايات آرايش مى دادند.به تعبير زنده ياد استاد دكتر زرّين كوب : «عبث نيست كه شعراى فارسى زبان از همان آغاز پيدايش شعر فارسى تحت تأثير آن بوده اند، نه فقط از معانى و قصص آن اخذ كرده اند بلكه استعارات و مجازات آن را هم به كار برده اند و حتى گه گاه بعضى اجزاء آيات را به شكل حلّ با تضمين يا ترجمه در تلو اشعار خويش آورده اند .يك مطالعه اجمالى در دواوين شعرا شواهد كافى براى اين دعوى عرضه مى كند.» ۳ در اين مقال بر آنيم كه جايگاه قرآن و حديث را در اشعار فارسى سده هاى سوم و چهارم هجرى به نحو اجمال بررسى و به ذكر نمونه هايى چندبسنده كنيم. ۴
1.ـ براى تفصيل اين مطلب ر.ك:الحضاره الاسلامية فى القرن الرابع الهجرى، ج ۱، ص ۳۳۳ ـ ۳۶۸ و۴۲۱ ـ ۴۹۱؛ تاريخ ادبيات در ايران ج ۱، ص ۲۵۹ ـ ۲۷۹.
2.ـ احاديث مثنوى ، مقدمه استاد فروزانفر، صفحه د، ه.
3.ـ شعر بى دروغ شعر بى نقاب ، ص ۷۰.
4.ـ البته بررسى تأثير مضامين قرآن وحديث در شاهنامه حكيم فردوسى، كه بس فراوان است، فرصتى ديگرى مى طلبد ؛ زيرا به تعبير استاد فروزانفر (سخن وسخنوران، ص ۴۷ـ۴۸): «اسلوب و روش نظمى شاهنامه از اسلوب قرآن گرفته شده...و فردوسى از اخبار واحاديث اسلامى مطلّع بوده وجاى جاى ترجمه آنهادر شاهنامه ديده مى شود.» از اين رو اميدوارم در فرصتى ديگر بدين مهم بپردازم.