جايگاه قرآن و حديث در شعر فارسى سده سوم و چهارم هجرى - صفحه 35

2 ـ شهيد بلخى : ۱
شنيده ام كه بهشت آن كسى تواند يافتكه آرزو برساند به آرزومندى۲
تلميحى است به حديث نبوى (ص): مَنْ قَضى لمؤ منٍ حاجةً قضى اللّهُ له حوائجَ كثيرةً أدنا هنّ الجنّةُ۳ = هركس نياز مؤمنى رابرآورد خداوند، نيازهاى فراوانش را برآورده سازد كه كمترين آن ها، بهشت است.
3 ـ كمال الدين ابوالفتح بُندار رازى : ۴
از مرگ حذر كردن دو روز روا نيستروزى كه قضا باشد و روزى كه قضا نيست
روزى كه قضا باشد كوشش ندهد سودروزى كه قضا نيست در او مرگ روا نيست۵
تلميحى است به اين سخن حضرت على عليه السلام : كفى بالأجل حارِسا.۶ = اجل براى نگاهبانى آدمى كافى است.اين دو بيت نيز از حضرت على عليه السلام منقول است. ۷
اَيّ يومىّ من الموت اَفِريومَ لايُقْدَرُ أويومَ قُدِرْ
يومَ لايُقْدَرُ لا أرْهَبُهُومِن المقدورِ لاينجى الحَذَرْ
يعنى: كدامين روز از مرگ بگريزم ؟روزى كه مقدّر نگشته يا روزى كه مقدّر گشته؟
روزى كه مرگم مقدّر نباشد از آن نمى هراسم .و روزى كه مرگم مقدّر شده باشد ترس و گريز سودمند نخواهد بود.
4 ـ بُندار رازى:


گر به دل حبّ آل حيدرتهساقى آب حوض كوثرته
ور به دل بغض آل حيدرتهچه كنم من گناه مادرته
تا تاج ولايت على بر سرمىهر روز ز روز پيشتر خوشترمى
شكرانه اين كه مير دين حيدرمىاز فضل خدا و منّت مادرمى۸
روايات فراوانى از معصومين عليهم السلام نقل شده كه: دوستى اهل بيت نشانه طيب ولادت و دشمنى اهل بيت، نشانه خُبث ولادت است . ۹ 5 ـ رودكى سمرقندى : ۱۰
شادزى باسياه چشمان شادكه جهان نيست جز فسانه و باد۱۱
همين مضمون در شعر ابوطيّب مُصعبى ۱۲ آمده است:


جهانا همانا فسوسى وبازىكه بركس نپايى و باكس نسازى۱۳
تلميحى است به آيه: و ما الحياةُ الدنيا اِلاّ لعِبٌ و لَهوٌ (انعام، 32) = دنيا جز بازيچه و هوسرانى، هيچ نيست. اين بيت نيز منسوب به حضرت على عليه السلام است:


اِنّما الدنيا كظلٍّ زائلٍأوكضيفٍ باتَ ليلاً فَارْتَحَلْ۱۴
دنيا به سان سايه اى است زوال پذير؛ يا همچو ميهمانى است كه شبانگاه در جايى مانده و سپس كوچيده است.
6 ـ رودكى:


زمانه گفت مرا خشم خويش دار نگاهكرا زبان نه به بند است پاى در بند است
۱۵ = نجات انسان با ايمان به واسطه حفظ زبان اوست.
7 ـ رودكى:
اين جهان پاك خواب كردار استآن شناسد كه دلْش بيدار است
۱۶ = دنيا خواب و رؤيا است.
8 ـ رودكى:


به سراى سپنج مهمان را دل نهادن هميشگى نه رواست
زير خاك اندرونت بايد خفتگرچه اكنونت خواب بر ديباست
باكسان بودنت چه سود كندكه به گور اندرون شدن تنهاست۱۷
تلميح است به حديث: ايهاالناسُ! إنّ مَن فى الدنيا ضيفٌ، و مافى أيديهم عاريةٌ، واِنّ الضيفَ مرتَحِلٌ والعاريةُ مردودةٌ۱۸ = اى مردم! آدميان در دنيا ميهمانند، و آنچه دارند امانت است؛ ميهمان رفتنى است وامانت، ستدنى.
9 ـ رودكى:


به روز نيك كسان گفت تا تو غم نخورىبساكسا كه به روز تو آرزومند است۱۹
10 ـ رودكى:


اندر بلاى سخت پديد آرندفضل وبزرگ مردى و سالارى۲۰
اشارتى است ترجمه گونه به اين سخن مولا على عليه السلام : فى تَقلّبِ الاَ حوالِ علم جواهر الرجالِ۲۱ = در دگرگونى احوال، جوهر آدميان پديدار مى گردد.
11 ـ ابو شكور بلخى: ۲۲
از دور به ديدار تو اندر نگرستممجروح شد آن چهره پر حُسن و ملاحت
وز غمزه تو خسته شد آزرده دل منوين حكم قضائى ست جراحت به جراحت۲۳
آخرين مصراع تلميح است به آيه: والجروح قَصاصٌ (مائده، 45) = هر جراحتى را قصاصى است.
12 ـ از ابيات منسوب به آفرين نامه ابوشكور بلخى:


گشاده شود كار چون سخت بستكدامين بلند است نابوده پست
از اندوه شادى دهد آسمانفراخى زتنگى بود بى گمان
۲۴ = آنگاه كه سختى به نهايت رسد، گشايش حاصل آيد، و آنگاه كه حلقه هاى بلاتنگ شوند، آسايش رسد.

1.ـ از شاعران دربار امير نصر سامانى، در گذشته ۳۲۰ يا ۳۲۵ ق.

2.ـ اشعار پراكنده ، ج ۲، ص ۳۵.

3.ـ بحار الانوار ، ج ۷۱، ص ۲۸۵.

4.ـ از شاعران قرن چهارم هجرى وشاعرِ صاحب بن عَبّاد.

5.ـ شاعران هم عصر رودكى ، ص ۲۶۷.

6.ـ نهج البلاغه ، ص ۶۶۸، حكمت ۲۹۷.

7.ـ العقد الفريد، ج۱، ص ۱۰۱.

8.ـ شاعران هم عصر رودكى ، ص ۲۶۹ ـ ۲۶۸

9.ـ بحار الانوار ، ج ۲۷، ص ۱۴۵ـ۱۵۶، باب ۵ .دراين باب ۳۱ روايت نقل شده است.

10.ـ پدر شعر فارسى، درگذشته ۳۲۹ ق.

11.ـ رودكى، اثار منظوم ، ص ۳۸.

12.ـ از فضلا و شعراى عصر سامانى، و وزير امير نصر بن احمد سامانى .

13.ـ اشعار پراكنده ، ج ۲، ص س۴۸.

14.ـ ديوان الامام على بن ابى طالب (ع)، ص ۹۰.

15.- رودكى، آثار منظوم ، ص ۲۴. تلميح است به حديث : نجاةُ المومنِ مِن حفظ لسانه. ـ سفينة البحار ، ج ۲، ص ۵۱۰.

16.- رودكى، آثار منظوم ، ص ۱۸. به تعبير استاد فروزانفر : بى گمان ترجمه گونه اى است از اين حديث : الدنيا حُلُم - احاديث مثنوى ، مقدمه استاد فروزانفر، صفحه د و ص ۸۱.

17.ـ رودكى، آثار منظوم ، ص ۲۲.

18.ـ بحار الانوار ، ج ۷۴، ص ۱۸۷.

19.- رودكى، آثار منظوم ، ص ۲۴. تلميح است به آيه: ولا تَمُدَّنَّ عينيك اِلى ما مَتَّعْنا به أزواجا منهم زَهَْرةَ الحياةِ الدنيا لَنفْتِنَهُمْ فيه (طه، ۱۳۱) = هرگز به چيزى كه به گروهى درجلوه حيات دنياى فانى داده ايم چشم مدوز، كه اين براى آزمودن ايشان است. شيخ ابوالفتوح رازى در تفسيراين آيه، اين حديث نبوى (ص) رانيز آورده است: لاَتنُظُروا اِلى مَن هوفوقَكم وانْظُروا اِلى مَن هواَسفلُ منكم فاِنّه اَجدرُ اَنْ لاتَزْدَروا نِعمةَ اللّهِ عليكم = بدان كس منگريد كه در نعمت، فرادست شماست، به كسى بنگريد كه از شما فروتر است، كه اين براى كوچك نشمردن نعمت پروردگار بر شما سزاوارتر است، سپس، ابوالفتوح اين چند بيت را از شاعرى پارسى نقل مى كند: زمانه پندى آزاد وار داد مرازمانه را چونكوبنگرى همه پند است زبان ببند مرا گفت و چشم دل بگشاىكه را زبان نه به بند است پاى در بند است بدان كسى كه فزون از تو آرزو چه كنى بدان نگر كه به حال تو آرزومند است ـ تفسير ابوالفتوح رازى ، ج ۷، ص ۵۰۱ـ۵۰۲.

20.ـ رودكى، آثار منظوم ، ص ۱۱۰.

21.ـ نهج البلاغه، ص ۶۴۶، حكمت ۲۰۷.

22.ـ از شاعران عصر سامانى، نيمه اول قرن چهارم هجرى .

23.ـ اشعار پراكنده، ج ۲، ص ۷۸.

24.- همان، ص ۱۱۱. تلميح است به مضمون چندين آيه و روايت ازجمله: سَيجعلُ اللهُ بعدَ عُسْرٍ يُسرا (طلاق، ۷) = خداوند بزودى پس از هر سختى، آسانى قراردهد؛ فانّ معَ العُسرِ يُسرا (شرح، ۵) = پس براستى كه با هر سختى، آسانى است ؛ واين سخن مولا على عليه السلام : عندَ تناهى الشدّةِ تكونُ الفَرجَةُ، وعندَ تضايُق حَلَقِ البلاءِ يكونُ الرجاءُ ـ نهج البلاغه ، ص ۶۷۵، حكمت ۳۴۱.

صفحه از 47