روش‏هاى برخورد ابن تيميه با احاديث نبوى - صفحه 89

جنگ برخيزى.
علامه امينى اين احاديث را از بيست دانشمند بزرگ اهل سنت و كتابهاى معروف آنان نقل مى كند مانند: مستدرك حاكم نيشابورى، تاريخ طبرى، الاغانى از ابوالفرج اصفهانى، العقدالفريد از ابن عبدربه، الكامل از ابن اثير، فتح البارى از ابن حجر، الخصائص از سيوطى و ... ۱ سپس علامه امينى 18 حديث از بزرگان عامه مى آورد كه در همه آنها پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمهر سه جنگ اميرالمؤمنين عليه السلام را پيش بينى كرده و از قاسطين و مارقين و ناكثين نام مى برد و به مردم امر مى فرمايد كه على عليه السلام را در اين جنگ ها يارى نمايند. ۲ به نظرعلامه امينى، هدف ابن تيميه ازتجاهل نسبت به اين احاديث ياتأويل آنها،آن است كه اين جنگ هاى سه گانه را نتيجه رأى و اجتهاد طرفين بر شمارد، تا اميرالمؤمنين عليه السلام را با دشمنان او برابر بداند و چنين وانمود كند كه هر دو طرف مجتهد بودند، چه خطا كرده باشد يا نه ... امّا با تحقيق روشن مى شود كه اجتهاد معاويه و امثالش ـ اگر به زعم ابن تيميه اجتهاد باشد ـ اجتهادى در مقابل نص است. ۳ نمونه دوم : گاهى در باره موضوعى، چند روايت با چند سند نقل شده، و احيانا يكى از سندها ضعيف است. ابن تيميه حديث را با همان سند ضعيف نقل كرده و به شدت تضعيف مى كند. متأسفانه وى به طرق ديگر همان حديث ـ كه صحيح هستند ـ اشاره نمى كند. در حالى كه اگر يك روايت، دو طريق و دو سند داشته باشد، نبايد فقط يك سند را استخراج كرد. بلكه بايد پس از جستجوى كامل، به داورى پرداخت. سيد محمد كُثيرى مى نويسد: «شيخ كبير سلفيه و سلفيان امروزى، فقط به احاديثى اشاره مى كنند كه تأييد عقايدشان در فروع و اصول باشد و كلاً از ذكر احاديث ديگر دست مى كشند، تا حدّى كه خواننده گمان كند كه غير از رواياتى كه در كتب ايشان ثبت شده، روايتى وجود ندارد!» وى سپس نمونه اى در مسئله كيفيّت صلوات بر پيامبر مى آورد كه اگر چه در صحاح آمده، ولى آنها را به فراموشى سپرده اند و چنين ادامه مى دهد: «اگر بخواهيم

1.ـ الغدير، ۳/۱۹۰ و ۱۹۱.

2.ـ همان، ۱۹۳ تا ۱۹۵.

3.ـ الغدير، ۳/۱۸۸

صفحه از 113