و حديث مى باشد تا كه بتواند سخن حق و درست و مطابق با ادلّه شرعى را برگيرد.
واضح است كه ادراك و فهم يك فرع فقهى از ميان اين همه فروع فقهى فراوان و بى پايان و اجتهاد به اين ترتيب، امرى است بسيار سخت و درنهايت صعوبت. البته اين اجتهاد نيز حاصل نمى شود مگر براى شخصى كه قبلاً علوم و دانش هاى بسيارى را تحصيل كرده و در آنها رسوخ و استحكام بسيارى بدست آورده باشد؛ علومى همچون ادبيات، منطق، فلسفه، كلام و تمامى قواعد علم اصول به همراه ملكه فهم تمامى قواعد اصولى، و همچنين نيرو و توان تفريع فروع و علوم ديگرى كه در كتاب هاى مفصّل علم اصول درباره آن بحث و گفتگو شده است. ۱ آرى اين اجتهاد و رسيدن به آن، كارى سخت و دشوار است. و حصول اين ملكه آن چنانى نسبت به يك حكم، امرى بسيار سخت و متعسّر است، چه رسد به اين كه شخصى بتواند بيشتر احكام يا حتى تمامى احكام را بدست بياورد.
ديدگاه دوم : امّا اجتهاد (فقاهت) از نظر ما بسيار سهل و آسان است زيرا كه ما بجز ادله و دلايل، از چيز ديگرى پيروى و تبعيّت نمى كنيم به عكس اصوليان در ابتدا از ادله و
1.ـ صاحب معالم برخى از اين علوم را مورد بحث قرار داده است از جمله:
الف ) علم لغت و معانى الفاظ عربى كه بايد به كتب زيادى در اين باره رجوع كرد
ب ) علم تصريف
ج ) علم نحو
د ) علم احاديث
هـ ) علم رجال و احوال راويان
و ) علم اصول و تمامى احكام اوامر و نواهى و بقيه احكام آن
ز ) علم دانستن شرائط برهان و استدلال
ح ) داشتن ملكه و قوّه ادراك كه قادر باشد فروع را به اصول برگرداند و تفريع كند و حكم جزئيات را با توجه به قواعد آن استنباط كند
ط ) داشتن قوه و نيرويى قدسى و الهى.
ر . ك : معالم الاصول ص ۲۷۰ به بعد.