مبانى فقه الحديثى آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (3) - صفحه 12

اصول پيروى مى نمائيم ۱ در حالى كه آنان در ابتدا به متون فقهى و كلمات فقهاء مراجعه مى كنند. اين بعد از آن است كه در تعدادى از علوم بايد به ملكه و اجتهاد و رسوخ رسيده باشند و آنگاه به ادله و اصول مراجعه مى كنند. ولى ما در ابتدا به ادله و اصول مراجعه مى كنيم و آنان را مورد مداقّه و نظر قرار مى دهيم، همان اصولى كه به بركت زحماتِ فقهاى قديمى تر شيعه و مشايخ اوليه اماميّه ـ كه رضوان خداوند بر همگى آنان باد ـ مهذّب و آماده گشته اند و در دسترس مى باشند، زيرا كه شريعت و دين الهى اگر به حال خود رها گردد و در آن دست برده نشود و اصالت اوليه خود را حفظ كند، پاك و صاف و بدون امتراج براى مردم نازل گشته است. ۲ آرى، متأسفانه خلفاى ستمگر و راهزنان هدايت، سدّ راه خير شدند، و خلافت الهى و امامت حقيقى را از مردم جدا

1.ـ از ظاهر عبارات مرحوم اصفهانى (ره) اين چنين برمى آيد كه منظور ايشان از دليل در اينجا عبارت باشد از قاعده كه همان معناى لغوى آن باشد؛ يعنى پايه و اساس هر چيزى (ر. ك : المصباح المنير، ج ۱، ص ۱۶). اصل يعنى قاعده كليّه و آن قضيه اى است كلى كه مشتمل است بر جزئيات موضوع و آن احكام جزئى فروع آن هستند. مثل آن كه در فقه مى گويند : اصل در اشياء طهارت است. اين اصل يعنى قاعده كلى از روايات متعددى كه در اين باره رسيده گرفته شده است ؛ برخى از اين اصول را در مقاله شماره ۲ بيان كرديم ؛ البته اصل معانى ديگرى دارد، همچون : (الف) به معناى اصل در برابر فرع، (ب) اصل به معناى راجح و ظاهر، (ج) اصل به معناى دليل يعنى كاشف از چيزى، (د) اصل به معناى چيزهايى كه بدان دسترسى نيست و براى عمل كردن مجبوريم براى عمل به وظيفه به احكام ظاهرى عمل كنيم مانند اصل استصحاب. (ر. ك : كتاب المكاسب شيخ انصارى، ص ۲۱۴؛ مبادى فقه و اصول ، ص ۱۳ به بعد).

2.ـ اين روايت در همين مورد قابل توجه است كه روزى خليفه دوّم خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم رسيد، در حالى كه از سخنان و احاديث يهود متعجب گشته و شيفته آن سخنان شده بود و قصد داشت كه اين سخنان را بنويسد و از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلماجازه اين كار را مى خواست. پيامبر در پاسخ او چنين فرمود: اَفَتَهَوَّكوُنَ اَنْتُمْ كَما تهوّكتِ اليهودُ وَ النَّصارى؟ آيا شما پذيراى سخنان بدون تأمّل و نابخردانه گشته ايد، همان گونه كه يهوديان و مسيحيان اين چنين شده اند؟! لَقَدْ جِئْتُكُمْ بِها بَيْضاءَ نَقيَّةً و لَوْ كانَ موسى حيّا ماوَسِعَهُ اِلاّ اتِّباعى من براى شما دين پاك و بدون آلودگى و كدورت آورده ام. اگر (حضرت) موسى زنده بود، چاره اى جز اطاعت از من و دستورات من نداشت ! (ر. ك : بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۹).

صفحه از 25