سهلبن زياد، عن أحمدبن محمّدبن أبينصر، قال: قلت: لأبيالحسن عليه السلام : إنّ أصحابنا يختلفون في صلوة التطوّع ـ تا آخر حديث.
دوم ـ در كتاب من لايحضره الفقيه، باب الرجل يوصي بوصيّة، شيخ صدوق ويد: روى محمّدبن الحسن الصفّار، عن سهلبن زياد، عن محمّدبن الريّان ـ تا آخر.
ظاهر، آن است كه مورد اوّل، معلول است و شيخ طوسى آن را از كافى برگرفته كه سند در كافى چنين است: محمّدبن الحسن، عن سهلبن زياد. آن گاه چون پنداشته كه او صفار است، او را به صفار، وصف كرده است.
مورد دوم، اگر چه معلول نيست، روايت نادرى براى او از سهل ثبت شده است. اين يك مورد كجا و اين شيخ كجا كه اكثر روايات او از سهل است؟
همين سان است محاربى، ابوالمثنّى كوفى، ابن وليد و نظير او، ابنبندار قمى، برنانى؛ چرا كه نه روايت كلينى از آنها ثبت شده و نه روايت آنها از سهل، اگر نگوييم كه عدم اين روايتها معلوم است.
معرّفى 4. گمان غالب من آن است كه او محمّدبن حسن طائى رازى است كه از اهل حديث در رى بوده و از علىّبن عبّاس جزازينى و ديگر شيعه اهل رى يا نزيل رى يا مسافرانِ عبورى از رى، نقل حديث كرده و محمّدبن يعقوب نيز از او روايت كرده است. امّا كتابى نداشته، لذا در دو كتاب فهرست (فهرست شيخ طوسى و...) ترجمه او نيامده است. علاوه بر آن، از قلم شيخ طوسى در رجال نيز ساقط شده، يا به دليل سهو يا به دليل ديگر. متأخّران نيز از او ياد نكردهاند و او به فراموشى سپرده شده است؛ مانند بسيارى از مشايخ ديگر. امّا در گذر زمان، آثار اندكى از او بر جاى مانده كه بتوانيم آنها را بر وجودش دليل آوريم. از جمله:
الف) نجاشى در ترجمه علىبن عبّاس جزازينى رازى ـ كه به غلوّ و ضعف نسبت داده شده ـ بعد از اين كه كتابهايش را بر مىشمرد، مىگويد: «أخبرنا الحسينبن