مشايخ ثقة الاسلام كلينى - صفحه 100

فراگيرى حديث از او برايش مهيّا بوده است. البتّه ابن‏وليد پس از كلينى درگذشته است؛ ولى اين نكته بر آنچه گفته‏اند، دلالت ندارد. ممكن است ابن وليد، سالهاى فراوانى قبل از او زاده شده و پيش از او حديث آموخته يا زمينه سفر به نزد مشايخ حديث برايش فراهم شده باشد. به اين دليل، برخى از مشايخ را كه كلينى درك نكرده، ابن‏وليد درك كرده باشد و پس از او نيز چهارده سال باقى مانده است. در اين مورد، كافى است كه به وضعيّت ابن‏عقده حافظ بنگريم كه در زمان مصنّف مى‏زيست و چهارده سال پس از او رحلت كرد. با اين همه؛ از بيشتر افراد طبقه هفتم روايت كرد؛ در حالى كه مصنّف، از كبّار طبقه هشتم نيز روايت نكرد؛ مگر به واسطه صغار آنها.
پاسخ دليل سوم ـ مشاركت دو تن در روايت از يك نفر، فراتر از حدّ شمار است.
پاسخ دليل چهارم ـ اينكه افراد ياد شده غير از صفّار، در نظر ما مجهول يا غير جليل باشند، بدان معنى نيست كه نزد كلينى نيز چنين باشند؛ با اينكه روايت او از غير جليل و ترك روايت از جليل، در زمانى بعيد است كه هر دو امر برايش آسان بوده و ميان انتخاب آن دو، تردّد داشته باشد و اين معلوم نيست.
پاسخ دليل پنجم ـ اگر محمّدبن يحيى شيخ خود را محمّدبن حسن صفّار توصيف كرده، اين كلام نمى‏رساند كه محمّدبن حسن كه كلينى از او روايت كرده و در عبارت او آمده است، همان صفّار باشد. بلكه فرض مى‏كنيم كه توصيف محمّدبن حسن به صفّار، از عبارت كلينى باشد، نه محمّدبن يحيى. در اين صورت نيز دلالتى بر مقصود ندارد. چون صفار، وصف كسى است كه محمّدبن يحيى از او روايت كرده نه كسى كه خود كلينى از او روايت كرده است.
معرّفى 2. من نديدم كه كسى اين محمّدبن حسن را، ابن وليد بداند؛ چنان‏كه اين فرد متأخّر ياد كرده است. البتّه محدّث خبير ميرزا حسين نورى، احتمال صفّار بودن

صفحه از 109