عبيداللّه، عن ابنأبيرافع، عن محمّدبن يعقوب، عن محمّدبن الحسن الطائيّ الرازى قال: حدّثنا عليّبن العبّاس بكتبه كلّها.»
ب) مصنّف (كلينى) در كتاب الجهاد كافى، باب من يجب معه الجهاد گويد: «محمّدبن الحسن الطائيّ، عمّن ذكره، عن علىبن النعمان، عن سويد قائلاً» ـ الى آخر.
اين عبارت را ـ كه در سه نسخه مخطوط كتاب ديدم ـ با نقل صاحب وسائل و وافى مطابقت دارد. البتّه در نسخه خطّى ديگر و دو نسخه مطبوع از كافى، طائى به طاطرى تبديل شده است. امّا جملهاى كه از نجاشى نقل شد، صورت اوّل (طائى) را تأييد مىكند؛ علاوه بر اينكه محمّدبن حسن طاطرى شناخته شده نيست. البتّه علىبن حسن طاطرى معروف است؛ ولى از طبقه هفتم است [ كه ربطى به ما نحن فيه ندارد].
سى و سوم ـ محمّدبن عبداللّهبن جعفر حميرى، ابوجعفر قمى
معرّفى: نجاشى گويد: «او ثقه و معتبر بود با صاحب الامر عليه السلام مكاتبه كرد و مسائلى در ابواب فقهى، از حضرتش پرسيد. احمدبن حسين به ما گفت كه اصل اين مسائل به دست من رسيد، كه توقيعات بين سطور آن قرار داشت. او سه برادر داشت: جعفر و حسين و احمد كه تمام آنها چنين مكاتباتى داشتند.»
مشايخ: پدرش عبداللّهبن جعفر. من روايت او از ديگرى را نيافتم.
راويان (غير از مصنّف): علىبن حاتم، محمّدبن على قنّائى.
تعداد روايات: 7 حديث، بلكه 9 حديث، به دليل تصحيف كه در دو سند روى داده است؛ چنانكه در آينده گفته خواهد شد. او در تمام اين اسناد، با محمّدبن يحيى مقرون است؛ مگر در يك سند از آنها.