باشد. نيز نجاشى، ذيل ترجمهاش، «عامر» را از نسبش ساقط كرده كه براى رعايت اختصار است. لذا از او ذيل شرح حال عمويش (عبداللّهبن عامر اشعرى) ياد مىكند.
تعداد روايات: ششصد و شصت حديث.
مشايخ: ابراهيمبن محمّدطاهر، احمدبن اسحاق اشعرى، احمدبن عبداللّه، احمدبن على كاتب، احمدبن محمّدبن سيّار بصرى، جعفربن محمّدبن محمّدبن مالك فزارى كوفى، خيرانى، صالحبن ابىحمّاد رازى، عبداللّهبن رزين، (عمويش) عبداللّهبن عامر اشعرى، علىبن محمّدبن علىبن سعد اشعرى قزدانى، محمّدبن احمدبن خاقان نهدى كوفى، محمّدبن عبداللّه، محمّدبن عمران سبيعى، محمّدبن يحيى فارسى، معلّىبن محمّدبصرى (كه بيشتر روايات او از معلّى است).
از رجال نجاشى بر مىآيد كه او از محمّدبن ابىالقاسم ماجيلويه نيز روايت مىكند.
امّا آنچه در باب «لم» از كتاب رجال شيخ طوسى آمده كه او از ابنابى عمير روايت كرده، سهو است. و اگر از وى روايت كرده باشد، به طريق اِرسال است؛ مانند روايت از محمّدبن جمهور و محمّدبن سالمبن ابىسلمه كه در اين كتاب آمده است.
راويان (غير از مصنّف): جعفربن محمّدبن قولويه، علىبن بابويه، محمّدبن حسنبن وليد، محمّدبن حسن صفّار (در بصائر الدرجات).
توضيح 2. روايتى نيافتم كه اين شيخ، از احمدبن محمّدبن عيسى يا ديگر اجلّه شيوخ قم (از طبقه هفتم) روايت كرده باشد. تاريخ ولادت و وفات او را نيز نيافتم. البته ابنقولويه از او روايت كرده است. پس او تا حدود سال 300 زنده بوده است. در كافى، باب مولد الصاحب عليه السلام روايتى از او هست كه از آن بر مىآيد كه او در دوره ابىمحمّد (امام عسكرى عليه السلام ) فردى بزرگوار بوده كه بر بعضى از نامههاى امام عسكرى عليه السلام به كارگزارانش آگاه بوده است. روايت او از احمدبن اسحاق، اين