حسنبن فضّال، احمدبن محمّدبن عيسى، حسنبن ظريف، عبداللّهبن محمّد، سندىبن ربيع، محمّدبن حسين، محمّدبن عبدالجبّار، محمّدبن عبدالحميد، معاوية بن حكيم، هارون بن مسلم، هيثم نهدى، يعقوببن يزيد، و ديگران.
راويان: احمدبن محمّدبن يحيى، حمزهبن قاسم، علىبن بابويه، علىّبن محمّدبن قولويه، (پدرش) محمّدبن قولويه، محمّدبن حسنبن وليد.
معرّفى 2. نجاشى گويد: «او كتابهاى زيادى نگاشته است كه از آن ميان، اين كتابها به دست ما رسيده است؛ از جمله: كتاب الرحمة.» سپس نجاشى، 30 كتاب ديگر در موضوعات فراوان مفيد نام مىبرد.
البتّه از آن همه كتاب پربار، چيزى به دست ما نرسيده است. ابوجعفر (شيخ صدوق) در كمال الدين، ملاقات او با امام ابىمحمّد (امام عسكرى عليه السلام ) را گزارش كرده كه حضرت عسكرى او را به فرزندش، مولايمان صاحب الامر عليه السلام ارجاع داد و آن گرامى در سنين كودكى به پرسشهاى او پاسخ گفت. نجاشى گويد: «برخى از اصحابمان را ديدم كه اين ملاقات را تضعيف مىكردند و مىگفتند كه اين حكايت به او نسبت داده شده است.»
وى در سال 301 يا يك يا دو سال قبل از آن درگذشت.
بيستم ـ عبداللّهبن جعفربن حسنبن مالكبن جامع حميرى، ابوالعبّاس قمى
معرّفى و طبقه رجالى: احاديث فراوان، از مشايخ شنيد. كتابهاى زيادى نوشت كه در دو كتاب فهرست (فهرست شيخ طوسى و...) ياد شده است. فقيه، ثقه و در ميان شيعه، سرشناس بود. در حدود سال 290 يا 270 وارد كوفه شد و اهل كوفه از او بسيار حديث شنيدند؛ چنان كه نجاشى آورده است. در رجال نجاشى دلالت بر گستره علم و علوّ مقام او به طور روشن، وجود دارد او از كبار طبقه هشتم است و به واسطه محمّدبن عثمان عَمروى، با امام ابومحمّد (امام عسكرى عليه السلام ) مكاتبه داشت.