تعداد روايات: 146 حديث كه كلينى از او، گاه به علىّبن محمّدبن بندار، گاه به علىّبن محمّدبن عبداللّه و گاه به عنوان علىّبن محمّد، بدون ذكر اسم جدّش، نام برده است.
توضيح: خاندان عمران حنانى در برقه قم، خاندان علم، فضل، ادب، روايت حديث و تشيّع بودند. ميان آنها و بيت خالدبن عبدالرحمن ـ كه به آن منطقه وارد شده بودند ـ پيوند سببى و مشاركت در فضل و علم و ادب و تشيّع، برقرار بود.
از اين خاندان، گروهى از اهل علم برآمدند؛ از جمله:
الف. عمران برقى حنانى جدّ محمّدبن ابىالقاسم، عبداللّهبن عمران. نجاشى او را ياد كرده است؛ همان گونه كه آورديم. سپس گويد: «او قليل الحديث بود و كتاب خلق الخلق را نوشت كه سند من به آن چنين است: أخبرنا الحسين، ثنا عليّبن محمّد، ثنا حمزة، ثنا محمّدبن أبيالقاسم، عن جدّه عمران به.»
ب) نوه عمران، محمّدبن ابىالقاسم. نجاشى گويد: «محمّدبن ابىالقاسم عبيداللّهبن عمران حنانى برقى ابوعبداللّه؛ كه ابوعبداللّه ملقّب به ماجيلويه و ابوالقاسم ملقّب به بندار بود. او بزرگى در ميان شيعيان قمى، ثقه، عالم، فقيه، آشنا به ادب و شعر و غريب بود. او همچنين داماد احمدبن عبداللّه برقى بود كه دخترش را به همسرى داشت و پسرش علىّبن محمّد فرزند مشترك اين دو تن بود. علم و ادب را فرا گرفت. كتابهايى نوشت؛ از جمله: كتاب المشارب، كتاب الطبّ، كتاب تفسير حماسة ابن ابىتمام. پدرم علىبن احمد، از محمّدبن علىّبن الحسين، از محمّدبن على ماجيلويه، از پدرش علىّبن محمّد، از پدرش محمّدبن ابىالقاسم، برايم نقل حديث كردند.»
بايد دانست كه در اين كلام، خطاهايى است كه به دليل سهو ناسخان، روى داده است. از جمله، نام عبداللّهبن عمران است كه نجاشى در شرح حال عمران و على، به درستى چنين نوشته؛ امّا در اينجا عبيداللّهبن عمران آمده است. نكته ديگر، نام