مشايخ ثقة الاسلام كلينى - صفحه 96

ضعيف است؛ به دو دليل: اوّل از آن رو كه ابن بزيع، از طبقه ششم بود؛ يعنى طبقه‏اى كه فضل‏بن شاذان از آنها روايت مى‏كرد. مصنّف نيز از كبار طبقه هشتم روايت نمى‏كرد؛ مگر به واسطه صغار آنها، چه رسد به روايت كردن از طبقه ششم.
دوم، اينكه ابن بزيع، در زمان امام جواد عليه ‏السلام از دنيا رفته است. و روايت كردن مصنّف از او ممكن نيست؛ مگر آنكه مصنّف، يكصد و سى سال يا بيشتر عمر كرده باشد.
ضعيف‏تر از اين قول، آن است كه ديگرى گفته كه مراد از اين محمّدبن اسماعيل، همان برمكى است؛ در حالى كه برمكى، از طبقه هفتم است و مصنّف از او، به توسّط محمّدبن جعفر اسدى روايت مى‏كند.
توضيح 3. ما از اين شيخ، چيزى جز اين نمى‏دانيم كه او كتابهاى فضل‏بن شاذان را به طريق سماع يا قرائت يا اجازه، روايت كرده است؛ امّا يكى از متأخّران او را به عنوان «متكلّم فاضل متقدّم بارع و تلميذ مخصوص فضل» ستوده است. اين وصف، ظاهرا افراط در حقّ او است؛ به كلامى كه دليلى بر آن نيست.

سى و يكم ـ محمّدبن جعفربن محمّد قرشى، مولى بنى‏مخزوم

معرّفى: وى ابوالعبّاس كوفى رزّاز، دايى پدر ابى‏غالب زرارى است. نقل شده كه ابوغالب در رساله‏اى كه در باب آل اعين نوشته، از او ياد كرده و او را ستوده و گفته است: «جايگاه او در ميان شيعه، چنان بود كه در هنگام وقوع غيبت در سال 260، از طرف آنها به مدينه رفت، يك سال در آنجا زيست و سپس بازگشت. در همان مدّت، در مورد امر صاحب الزمان عليه ‏السلام به آنچه نياز داشت، دست يافت. وى در سال 236 زاده شد و در سال 316 درگذشت.»
البتّه كلام ابوغالب كه گفته: او در آن زمان، نماينده گروه شيعه در مدينه بود؛ خالى از استبعاد نيست؛ زيرا او در آن زمان، بيست و سه يا بيست و چهارسال داشته است (دقّت شود).

صفحه از 109