تمايز صفات ذات و صفات فعل، از ديدگاه ثقة الاسلام كلينى - صفحه 66

نويسندگان بزرگ معمولاً به گونه‏اى مى‏نويسند كه معناى خلاف مرادشان مستفاد نشود. ثالثاً اين معنا با سياق عبارات كلينى تطبيق ندارد.
2. علّامه مجلسى در معناى عبارت فوق سه قول را ذكر كرده است: قول اوّل كه با قيد «الظاهر» همراه است، همان قول مازندرانى است. امّا قول دوم كه به تفصيل ذكر شده، نظر خود اوست و با سياق عبارات كلينى تطبيق دارد. قول سوم نيز مانند قول اوّل مستبعد است.
3. خلاصه مقاله اخير آن است كه قرائت علّامه مجلسى از عبارت «و لايقدر أن لا يعلم» ناصحيح است. «و لا» حرف عطف و جمله داراى معناى اثباتى است. انتقاداتى كه بر مقاله اخير وارد مى‏شود، از اين قرار است:
اولاً: اين قرائت مؤلّف محترم، همان قول مازندرانى است كه مجلسى هم آن را نقل كرده و سخن جديدى نيست.
ثانياً: «و لا» حرف عطف نيست و در تقرير معناى مورد نظر نويسنده محترم بايد بگوييم: «واو» حرف عطف و «لا» زائده و براى تأكيد در «لايجوز» آمده است.
ثالثاً: علّامه مجلسى فرموده است: روا نيست بگوييم خدا قادر است كه بداند يا آنكه بگوييم خدا قادر نيست كه نداند؛ زيرا در علم شائبه‏اى از فعل نيست. در اين مقاله، به اين استدلال متين مجلسى در تعليل كلام كلينى، توجّه كافى نشده و بدان پاسخى داده نشده است.

قول صحيح

گر چه تعلّق قدرت بر علم و جهل حق تعالى نارواست و متعلّق قدرت صفات فعل است و نه صفات ذات، امّا بيان كلينى اين سخن نيست؛ بلكه او مى‏گويد: انتساب قدرت و عجز بر صفات ذاتى او همچون علم، نارواست. دلايل درستى اين مدّعا بدين قرار است:
اوّلاً: سياق عبارات كلينى بر اين مدّعا دلالت دارد. اينك ما براى نماياندن

صفحه از 68