نظرخواهى درباره كتاب كافى و شيخ كلينى - صفحه 33

(يا نهايت: كشفى ـ عقلى) است. ۱ امّا مطلب از اصل نادرست است؛ زيرا اصحاب تفكيك، عقل را به پيروى از ائمّه طاهرين عليهم ‏السلام «مصباح» مى‏دانند نه «مفتاح».
پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم و امام صادق عليه ‏السلام فرموده‏اند:
مَثَلُ العقل في القلب، كَمَثلِ السراجِ في وسطِ البَيت.۲عقل در دل (فاهمه ژرفاناپذير انسان)، مانند چراغ است در ميان خانه.
اين است عقيده پيروان محمّد و آل محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم درباره عقل: عقل مصباح است نه مفتاح. پس غيرمنصفانه، متّهمشان نكنيد كه خدا را خوش نمى‏آيد. و سخنى كه ياد شد، اتّهام به اصحاب تفكيك است. و چون چراغ را در دست داشتى، وارد هر جا (خانه، معدن...) بشوى، مى‏توانى هر چه بخواهى، بيايى. به فرموده خواجه نصير، آنچه را عقل نمى‏توان بياموزد، از پيامبران و امامان بياموز.
شما ببينيد، على عليه ‏السلام درباره صفات مخصوص پيامبران مى‏فرمايد: يكى اين است كه دفائن (تويه‏هاى پيچيده) عقل را براى بشر آشكار مى‏سازند. اين كار از فلسفه‏هاى قديم و جديد ساخته نيست؛ و گر نه اختصاصى به پيامبران نداشت. يكى از بزرگ‏ترين متفكّران غربى ـ كه اتّفاقا، در باب عقل هم خيلى كار كرده و زحمت كشيده است ـ صريحا مى‏گويد: عقل نظرى به خدا راه نمى‏برد؛ بايد با وجدان اخلاقى به خداوند معتقد شويم. ليكن سالاران و سرداران مكتب عقل و عقل‏شناسى مى‏گويند: با عقل، خداوند شناخته و عبادت مى‏شود. (العَقلُ ما عُبِدَ به الرّحمن) . ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟! من كه مى‏گويم، غريبها ـ اغلب ـ سه چيز را درست نمى‏شناسند: عقل (1)، زمان (2)، انسان (3). چندان دور از واقع نمى‏گويم.

1.رجوع كنيد به نظر استاد دكتر ابراهيمى دينانى، درباره عدم انسجام فلسفه ملاصدرا، به دليل اختلاط كشف و عقل (نيايش فيلسوف مقاله آخر).

2.«مستدرك سفينه البحار» ج ۷، ص ۳۱۶، نيز: «ميزان الحكمة» ج ۳، ص ۳۰۳۴، به نقل از «علل الشرايع».

صفحه از 36