پس، بعد از به دست گرفتن مشعل عقل، وارد دنياى وحى مىشويم و به فريادهاى مكرّر قرآن و احاديث، درباره اهميّت تعقّل و تفكّر (يك ساعت آن بهتر از يكسال عبادت است)، لبّيك مىگوييم و به بهرهگيرى صحيح و خاطر جمع، از معارف وحيانى مىپردازيم و مىگوييم: الحمدللّه الذي هدانا لهذا....
بنابراين، پس از قطع عقلى به ضرورت پيروى از عقل، با قرآن و حديث كار داريم. در اينجا مقصود بحثى مختصر درباره اهمّيّت حديث و شناخت اسلام است. بنابر آنچه گفتيم، شناخت اسلام، روى سه پايه استوار است: عقل (1)، قرآن (2)، حديث (3).
بزرگان اسلام، از اهل سنّت و شيعه، درباره حديث و علوم متعلّق به حديث، و اسناد و متون (و حتّى غريب الحديث)، زحمات فراوان كشيدهاند. اصطلاحات حديثى را به بيش از 30 اصطلاح، رساندهاند كه هر كدام در جاى خود، براى معرفة الحديث اهمّيّت خاصّى دارد. و شما مىدانيد كه شايد يك حكم از احكام الاهى نباشد كه در قرآن كريم به طور تفصيل، بيان شده باشد و مردم در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم هر شرحى را كه درباره احكام يا معارف مىخواستند، از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلممىپرسيدهاند. طبق روايات و احاديث نبوى، از جمله، حديث فوق متواترِ «ثَقَلين» پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم مرجع امّت على و ائمّه اولاد على عليهم السلام هستند. قرآن كريم نيز در موارد جهل، امّت را به «اهل ذكر» (فاسألوا أهلَ الذِّكر) رجوع داده است و اين اهلُ الذّكر ـ عقلاً و نقلاً ـ ائمّه اهل بيتاند. زيرا ديگر علماى اسلام، در همه رشتهها، اختلاف نظر دارند. اگر قرآن به آنان ارجاع داده بود، اين اختلافها وارد قرآن كريم مىشد؛ حال آنكه قرآن كتابى است كه: «لاريب فيه و لا اختلاف».
پس مىبينيد كه نياز به حديث، يك ضرورت است در اسلام. در كجاى قرآن كريم آمده است كه نماز صبح دو ركعت است و طواف كعبه هفت شوط؟ همه احكام بايد از احاديث معتبر نبوى و اوصيايى استخراج شود، تا مسلمانان بتوانند به