احكام دين خود ـ در مقام تفصيل ـ عمل كنند. پس مسلمانان ـ اعمّ از اهل سنّت و شيعه ـ در همه جاى كره ارض (از كشورهاى اسلامى و غير اسلامى)، با رجوع به احاديث ـ به وسيله عالمان ـ و عمل بر طبق آنها مسلماناند. و جز اين نتواند بود.
گذشته از اين، اگر به احاديث مراجعه نكنيم، از معارف حديثى بسيار ارزشمندى محروم مىشويم.
ـ معرفة القرآن حديثى؛ ـ معرفة النبى حديثى؛ ـ معرفة السنن حديثى؛ ـ معرفة المعاد حديثى؛ ـ معرفة العدل حديثى؛ ـ معرفة السياسة حديثى؛ ـ معرفة المهدويّه حديثى؛ ـ معرفة التربية حديثى؛ ـ معرفة الحروف حديثى و... و....
اين جانب، در كتاب «اجتهاد و تقليد در فلسفه»، دو بحث كردهام درباره «تلازم قطعى قرآن و حديث» (ص 108 ـ 119) و زير عنوان «آفاق معرفتهاى سترگ (درياى معارف حديثى)»، حدود 50 عنوان اصلى و فرعى (ص 119 ـ 123) ياد كردهام كه با عدم رجوع به آنها، نسبت به 50 گونه معرفت بسيار مهم، جاهل مىمانيم. تا مقاله زياد طولانى نشود، خوانندگان محترم را به آن كتاب ارجاع مىدهم. پس ملاحظه مىكنيد كه مسلمان بدون مراجعه به احاديث، نه مسلمان اعتقادى است و نه مسلمان عملى. بنابراين، هر كس مراجعه نسبتا وسيع به احاديث (از جمله دوره كافى)، «نهج البلاغه» و «صحيفه سجّاديّه» (به جز مجاميع نبوى) نداشته باشد، صرف نظر از اعتقاد به خدا و قيامت و سؤال و مؤاخذه، اگر صاحب وجدان علمى و شرافت انسانى باشد، نبايد درباره دين و مطالب مربوط به دين و اعتقادات، اظهار نظر كند.
والسلام على دعاة الحقّ و أنصار العدل
محمّدرضا حكيمى
قم 1386