بهراد جعفری که خود سابقه شاگردی نزد استاد علیاکبر غفاری را داشته، به بخشهای مختلفی از سیره زندگی استاد غفاری اشاره و بیان کرد: زمانی که ایشان دیدند برای کتاب کافی باید یک عالم از دنیا برود تا از همان کتاب استفاده شود، به فکر تحقیق و تصحیح متون حدیثی افتادند و جرقه احیای تراث حدیثی را باید از همان زمان دانست که بعداً کارهای ایشان مورد استقبال علمای برجسته قرار گرفت.
نشست بزرگداشتاستاد علیاکبر غفاری، ۱۹ اردیبهشتماه با سخنرانی جمعی از اساتید دانشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
بهراد جعفری، محقق و مصحح کتب روایی شیعه در این نشست با موضوع «استاد غفاری؛ احیاگر تراث شیعه»، به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد:
ایشان احیاگر متون حدیثی و قرآنی بودند. ابتدای کار را در دفتر تحقیق دارالکتب سپری کردند و میتوانیم جرقه ابتدایی که موجب شد استاد به احیای تراث حدیثی روی آوردند را این بدانیم که میگویند فردی آمد و درخواست کتاب کافی را کرد که آن زمان تعدادش بسیار کم بود. کسی که مسئول کتابخانه بود، گفتند باید صبر کنیم تا یکی از علما که از دنیا رفت، یک کتاب کافی از کتابخانهاش بیاوریم و به شما بدهیم.
وی افزود: استاد غفاری میگوید من ناراحت شدم که چرا کتب حدیثی ما مانند کافی باید این طور باشد. میگویند به منزل رفتم و ۱۶ صفحه از کتاب را آماده کرده و فردای آن روز ارائه دادم و این حرکت ابتدایی بود تا کافی در دو جلد با تحقیق به طبع رسید. از شخصیتهای بسیار ارجمند آن زمان، یکی آیتالله خوانساری و یکی هم آیتالله بهبهانی، ایشان را تشویق کردند.
تجلیل علمای برجسته از استاد غفاری
جعفری گفت: آقای خوانساری قریب به نیم ساعت قبل از نماز مغرب مینشستند تا سوالات را پاسخ دهند. یک روز که کسی برای سوال کردن نیامده بود، کسی را به دارالکتب میفرستند تا کتاب بگیرند و به توصیه استاد غفاری این دو جلد را میبرند و ایشان نیز به دارالکتب میروند و کار استاد تجلیل میکنند. آیتالله بهبهانی نیز از علمای طراز اول بود. یک روز ایشان وارد حجره دارالکتب شدند و گفتند از دو کتاب کافی که تازه چاپ شده میخواهم. فرموده بودند قربةالیالله آمدهام تا از مصحح و محقق کتاب تشکر کنم و خدا را شاکر هستم که نسخ حدیثی شیعه با سر و وضع زیبا آماده است و سپس وجه را دادند و رفتند. آقای غفاری وقتی این را توضیح میدادند، حس خوبی داشتند و میگفتند برای ادامه راه بسیار تشویق شدم.
وی بیان کرد: مرحوم غفاری بسیار متدین، صبور و پُرکار بود و به معنای اتمّ کلمه، ایشان در پرورش شاگرد بسیار جدیت داشتند. به ایشان احترام خاصی قائل بودم و یک روز به من گفتند اگر اینجا اشکالی در کتاب دیدید، تذکر بدهید؛ چون اگر یک کلمه جابهجا شود، نمیتوانیم پاسخگو باشیم. همین باعث شد که دائماً با ایشان صحبت میکردم و همین زمینهای شد که به نکات عالی میرسیدیم و هرکسی وارد اتاق ما میشد، متوجه بود که هدف، احیای تراث حدیثی است.
استقبال استاد غفاری از کار گروهی
جعفری اظهار کرد: ایشان نسبت به مسائل عبادی نیز کوشا بودند و نکتهای را در مورد کتاب و حدیث از قلم نمیانداختند و با توجه کار را انجام میدادند. ایشان پس از آنکه کافی را شروع کردند، گفتند با خود فکر کردم، چرا باید ذخائر شیعه به این وضعیت سخیف طبع افول کرده باشد و به کنج انزوا برود. ایشان نسبت به مسئله تحقیق بسیار بادقت بودند و از کار جمعی نیز استقبال میکردند. میگفتند هر کاری که با کمک دیگران انجام شد، هم بهتر و هم ثمرهاش رضایتبخشتر بوده است. متون مورد تصحیح را نیز بسیار بادقت مدنظر قرار میدادند و توصیههایی هم مطرح میکردند.
این محقق و مصحح کتب حدیثی بیان کرد: در اینجا توصیههای ایشان را نسبت به یک تحقیق و محقق خوب مطرح میکنم؛ ایشان بسیار صبور بود و در طول پانزده سال که محضر ایشان بودم، به ندرت روزهای تعطیل را کار نمیکردیم و به قدری علاقهمند به کار بودند که کار ما از ساعت سه بامداد با نسخهخوانی و تصحیح متن در منزل آغاز میشد و از ساعت هفت صبح نیز کار تا نماز مغرب ادامه مییافت و گاهی اوقات در طی این زمان، چهار صفحه از کتاب را آماده مراحل نهایی کرده بودیم. ایشان میگفت متون مورد تصحیح و تنقیح وقتی برای کار قرار میگیرد، برای حل مشکلات غامض و سخت آن حتما باید از بزرگان بهره گرفت و دأب ایشان همین بود.
وی افزود: فرموده بود، زمانی که اصول کافی را انجام میدادم، در بخش الهیات کافی از محضر علامه طباطبایی خیلی بهره بردم؛ یعنی حتماً در سختیهای کار به اساتید فن باید رجوع شود و باید توجه داشته باشیم که کسی که در این عرصه قرار میگیرد، باید خصوصیات مهمی داشته باشد. اولین صفت محقق موفق را صداقت و آشنایی به موضوع تحقیق میدانست. ایشان مثال میزد و میگفت اگر به اسم بلاذری بربخوریم، ابتدا فکر میکنیم بلاذر اسم مکانی است که این فرد اهل آنجا است، اما وقتی به لغت مراجعه میکنیم، میبینیم بلاذر اسم دارویی است که به واسطه استفاده زیاد از آن فوت شده است. ایشان با دقت، متن را میخواندند و میگفتند متن را تا وقتی متوجه نشدید، باید لغت به لغت ادامه دهید.
جعفری گفت: وقتی کسی پروژه علمی را شروع میکند، در جای خلوت بهتر کار میکند، اما ایشان در عین اینکه در حال تحقیق و تصحیح یک پروژه بزرگ بودند، اگر کسی خدمتشان میرسید کار را تعطیل میکردند و پاسخ میدادند. این شخصیت برای بنده جالب بود که از پاسخ دادن نیز هیچ هراسی نداشتند. استاد نسبت به انتخاب کتب نیز بسیار ریزبین بودند و کتب را با دقت مطلعه میکردند و خدمات ایشان، موجب شد که غالب مراجع میگفتند کتابی که آقای غفاری تصحیح میکند را برای ما بیاورید. ایشان میگفت یک کتابی را تصحیح کردم و بردم خدمت آیتالله بروجردی و ایشان خوشحال شدند و تشویق کردند. در همان زمان، افراد دیگری نیز این کتاب را تصحیح کرده بودند، اما دقت این کار را نداشتند. وقتی که استاد شروع به احیای یکی از تراث میکردند، تمام وجود خود را در خدمت آن قرار میدادند. ایشان گاهی اوقات ۱۰ ساعت کار مداوم داشتند و بسیار هم لذت میبردند. در آن زمان هنوز این نرمافزارها هم نیامده بود و ایشان با مطالعه کتب متعدد، به نکتهای که میخواستند، میرسیدند.
اهمیت انس گرفتن با متن روایات و نه نرمافزار
وی بیان کرد: نکته مهم این است که علاقهمندان باید با کتب حدیثی به صورت مستقیم مأنوس شوند و کار کنند. مراجعه به نرمافزار، انسان را از کتاب دور میکند و ممارست آقای غفاری در مطالعه متون، بسیار بالا بود و اساتیدی داشتند که میگفتند متون باید مطالعه شود. اگر کسی میخواهد در احیای تراث شروع کند، لازم است زحمات بسیار زیادی بکشد. ما بعضی از کتابهای مربوط به کارمان را در زمینه لغت یا رجال، بارها صحافی میکردیم و علتش این بود که بسیار با آنها کار کرده بودیم. وقتی به رجال میرسیدیم، باید شیخ و شاگرد راوی را میشناختیم که با ممارست این اتفاق میافتاد.
جعفری تصریح کرد: استاد علاوه بر تخصصی که داشتند، ممارستشان افضل از این بود. ایشان در ماه مبارک نیز هر روز قرآن میخواندند و به غالب کتب اشراف داشتند و کتابی در کتابخانه ایشان نبود که مطالعه نکرده باشند. استاد تمام وجود خود را در مسیر احیای تراث قرار داد. ابتدا که خدمت ایشان رسیدم، خیلی سخت بود که روزی دوازده ساعت کار کنم. یک روز ایشان متوجه شد و به من گفت: میخواهم نکتهای بگویم، سپس النهایه ابن اثیر را آورد و این روایت را خواند که «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً» و گفتند خودت را برای روزهای سختِ نداری آماده کن و اگر میخواهی اثری سازنده بگذاری، فکر پول و درآمد را صاف کن. ایشان با هنرهایی که داشتند، میتوانستند خود را مستغنی کنند، اما تمام وجود خود را برای احیای تراث گذاشتند.
در بخش دیگری از این نشست، ابوالفضل خوشمنش، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در سال ۱۳۶۸ بود که ایشان را در یک جلسه دفاعیه دیدم و متوجه شدم ایشان با دیگران فرق دارد. آقای غفاری به استاد حدیث معروف بود، اما وقتی در مورد قرآن بحث میشد هم میدیدیم با چه دقت و استفادههایی از قرآن سخن میگفتند. جلوی مکتبهالصدوق دیواری بود که داشت میریخت و اینطور گفته میشد که استاد به قدری حدیث روی دیوار کوبیده که در حال ریختن است. اما قبل از اینکه این کار را بکند، سخن را به روح قرآن عرضه میکرد. البته که تفکیک جسم و روح را نمیکنم، اما ایشان دنبال این نبود که یک آیه را پیدا کند و بعد تفسیر آیه را ببیند و ... ، بلکه کلیت سخن قرآن و مقصد قرآن را مدنظر قرار میداد که مقصود و مقصد را از این حدیث و حکم، درمییافت و به آن تمسک میکرد. این را از استادی میدیدیم که در رجال و شناخت اسناد و عیوب پدید آمده در مطاوی هزاران حدیث شیعه هرگز بیخبر نبود. این انسان با چنین تضلعی، به یک چنین چیزی مجهز بود و برای بنده نیز این داستان بسیار ذیقیمت بود و چیزی بود که زیاد ندیده بودیم.
وی افزود: جامع تراث علم و عمل بود و این ریشه در ابعاد گوناگونی دارد و باید در مجالس مختلف اینها تبیین شوند. در وجود ایشان شفافیت و زلالیت موج میزد و همچنین ایشان بزرگانی مانند علامه طباطبایی و علامه شعرانی را درک کرده بود. میزان ارتباط استاد با آنها و میزان استفادهها نیز یکسان نبود و باید بگویم این انسان بزرگ، حلقه وصل آن بزرگان به ما بودند و جامع تراث علم و عمل محسوب میشدند. آن اساتید که دیگر جمع نمیشوند و امکان ندارد در یک کتابفروشی، کسی مانند علامه شعرانی را ببینیم و خیلی بعید است چنین شخصیتهایی در یک طبقهای باشند و بعد شاگردانی هم باشند که این اساتید را ببینند و بهره ببرند.
این استاد دانشگاه گفت: این نکته را نیز بگویم که وقتی زمان نماز میشد، حال استاد دگرگون بود. یکبار، وقت اذان مغرب شد و ایشان از کلاس بیرون آمدند. کلاهشان را داخل کیف گذاشته و یک جانماز بدون سجاده و ... از کیف درآوردند و با همان کتوشلوار ایستادند و نماز خواندند. با سختی کار میکرد و گاهی میگفت بقیه هم میتوانند این تدریسهای من را داشته باشند، اما در کارهای مربوط به نسخههای خطی، کارهایی را میکنم که شاید کسی نتواند آن را انجام دهد. با این حال، پرداخت حقالتدریس همین تدریس محدودی که داشتند نیز با نسیان و ... همراه میشد. یک نکته هم در مورد امی است که پیرامون آن بحث بسیار است، اما یکی از وجوه این کلمه بیسواد بودن نیست، بلکه کسی است که مدرک را به چیزی نمیخرد و خود ایشان میگفت: علامه شعرانی از هیچ کسی اجازه نداشت و استاد هم مدرک نداشت و نیازی هم به مدرک نداشت و افتخار مدرکدارها این بود که بگویند ایشان را دیدهایم.