سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: همان طور که در حوزههای فقه، تفسیر و عقاید صادقین(ع) تلاش کردند که با طرح آموزههای اختصاصی، دکترین فکری امامیه را از عامه متمایز کنند، به نظر میرسد که از ظرفیت گفتمان قرائات و مصاحف نیز بهره جستند. در واقع نمیتوان قرآن را از میدان رقابتهای شیعه و عامه در اوایل سده دوم هجری کنار گذاشت.
سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در سلسله یادداشتیهایی به بررسی نگاه شیعیان و ائمه معصومین(ع) به مسئله تحریف قرآن پرداخت است. در همین راستا یادداشتی را با عنوان «ادعای متمایز امامان شیعه درباره قرآن چه بود» به رشته تحریر درآورده است که از نظرتان میگذرد؛
گرچه در یادداشتهای قبلی بیان شد که گزارشهای مربوط به نظریهتحریف قرآندر تشیع متقدم به تدریج تغییر و ارتقا یافته است تا در نهایت در سده سوم هجری تثبیت شده است، با این حال نمیتوان ادعا کرد ـ همانگونه که مدرسی چنین میگوید ـ امام باقر و صادق (ع) هیچ ادعایی در تقابل با مصاحف یا قرائتهای عصر خود نداشتهاند و هر آنچه به چشم میآید دستپخت غلات و حاصل رخنه از گزارشهای اهل سنت بوده است.
این مسئله را باید بیش از پیش در ارتباط با شکلگیری هویت جمعی امامیه در اوایل سده دوم هجری تفسیر و بازفهمی کرد. در واقع همانطور که در حوزههای فقه، تفسیر و عقاید، صادقین (ع) تلاش کردند با طرح آموزههای اختصاصی دکترین فکری امامیه را از عامه متمایز کنند، به نظر میرسد از ظرفیتهای گفتمان قرائات و مصاحف نیز در این راستا بهره جستند؛ در واقع نمیتوان قرآن را از میدان رقابتهای میان شیعه و عامه در اوایل سده دوم هجری یکسره کنار گذاشت.
گرچه این رقابت در حوزه قرآن میتوانست حساسیت برانگیز باشد، اما آنچه دست امامان شیعه را در این حوزه نیز باز میگذاشت، شکلگیری گفتمان قرائات در جهان اسلام از اواخر سده نخست هجری و ظهور رقابتها بین مصاحف و قرائات مختلف بود. شادی حکمت ناصر در پژوهشش به خوبی نشان داده است که ظهور گفتمان قرائات در جهان اسلام و رقابتهای قراء و جریان های حول آنها ریشه در روایات شناخته شده«سبعة احرف»داشت. وی در تلاشی برای تاریخگذاری این روایات نشان داده که این گزارشها مربوط به ربع آخر سده نخست هجری است، عصری که دقیقا میتوان آن را آغاز دوره صادقین (ع) نام نهاد.
این امر بر کلبرگ نیز مخفی نمانده است؛ وی نیز تصریح میکند که بسیاری از قرائات منسوب به برخی امامان در متون امامی، همان قرائات منسوب به عبد الله بن مسعود و أبی بن کعب در منابع دیگر هستند. در واقع امامان شیعه، با استفاده از انگاره «قرائتنا» در پی تثبیت یک هویت مستقل در این حوزه بودند. آنان قرائت خود را مطابق با قرائت ابیّ بن کعب یا برخی دیگر معرفی کردهاند. به دیگر سخن، آنها در پی تثبیت هویت مستقلی برای خود در حوزه قرائات و مصاحف نیز بودهاند. در گزارشی که به نقل از امام صادق(ع) در دست است، ایشان در حضور ربیعة الرأی میگوید ابنمسعود در صورتی که پیرو «قرائت ما» نباشد گمراه است و «قرائت ما» براساس ابیّ بن کعب است. امام در اینجا به صراحت و در برابر یک عامی ـ ربیعة الرأی ـ از «قرائتنا» سخن میگوید و آن را به رسمیت میشناسد.
در گزارش دیگری که ریان بن صلت دربارهامام رضا(ع)نقل میکند، ایشان در یک مجلس عمومی که علمای مختلفی در حضور مأمون بودند ـ و اتفاقا اقتضای این مجلس برخورد رازپوشانه و روادارانه امام بوده است ـ صراحتا آیه«وانذر عشیرتک الأقربین»را با اضافه «ورهطک المخلصین» قرائت میکند و میگوید این براساس قرائت ابیّ است و در مصحف عبدالله بن مسعود نیز اینگونه ضبط شده است.
گزارش ریان درباره امام رضا(ع) نشان میدهد ایشان در یک مجلس عمومی هیچ پروایی از طرح دیدگاه متفاوت خود در حوزه قرائات و مصحف نداشته است. با این حال، آن قرائت خاص خود را در بستر گفتمان اختلاف قرائات و مصاحف تبیین میکند. در گزارشهای دیگری نیز ـ مثلا به نقل از ابوجنادة سلولی ـ آنچه به عنوان قرائت اهل بیت(ع) مطرح شده منطبق با آنچه در مصحف عبدالله بن مسعود آمده است، ذکر میشود.