7
سفينه 19

مخاطبان و...) باقى نمى‏ماند. و بسا كه يك دستگاه رايانه بتواند كارِ دشوار ارزيابى احاديث را به سامان برساند؛ چنان كه در مواردى با افتخار چنين كرده‏اند. روشن است كه افتخار كردن به اين كار سخيف، مانند آن است كه كارى دشوار مانند باستان‏شناسى و ارزيابىِ اكتشافاتِ سده‏هاى پيشين، يا بررسيهاى سنگين فكرى و فلسفى، يا ظرافتهاى هنرى وادبى و مانند آنها را به جوانان مبتدى اين ميدان يا به ماشينهاى الكترونيك بسپاريم.
11. كاش ماجرا به همين جا ختم مى‏شد. وقتى مضامين بلند و حكمتهاى والاى الاهى و تبيينهاى وحيانى، فداى سندمحورى كور و خشن شد، در منظومه فكرى مورد نياز ما خلأهايى پيش مى‏آيد. آن خلأها چگونه بايد پر شود؟ لاجرم دست به كتابهاى «ديگران» دراز مى‏كنيم و از آنها كمك مى‏گيريم؛ با اين مبناى «شبه علمى» كه ارزيابىِ حديث آنها را به خودشان واگذاريم و با مبانى جرح و تعديل خودشان سخن گوييم. بديهى است كه فرقه‏هاى توجيه‏گر قدرتهاى غاصب اموى و عبّاسى، در جرح و تعديل، ضوابط خاصّ خود را دارند و ما سوگمندانه، در غالب اوقات، از نقد و بررسى آن ضوابط چشم مى‏پوشيم و به تعريف و تمجيدهايى كه از خود كرده‏اند، اكتفا مى‏كنيم. نتيجه روشن است: جايگزينىِ مطالب غلط و سطحى و ضدّ عقل به جاى آن حكمتهاى والاى الاهى. فرار از سايه سلطان، جز پناه بردن به غول بيابان چه نتيجه‏اى دارد؟
12. اين است حال و روزِ بررسيهاى علم الحديثى در برخى از محيطهاى دانشگاهى و حوزوى. فرض بر اين است كه با انسانهاى عاقل سر و كار داريم. پس چه تحوّلى روى داده است و اين چرخشِ ضدّ عقل چه توجيهى دارد؟
سخن كوتاه، اين بار جادوگران، عواّم را نه، كه خواصّ را هدف گرفته‏اند و ديده فطرت آنها را بسته‏اند. تكرار همان حقيقت تلخ كه هزاران سال پيش در ديار فرعونان روى داده بود: سحروا أعين الناس و استرهبوهم و جاؤوا بسحر عظيم. (اعراف (7)/116)


سفينه 19
6

دعا) بر فروع (احكام فقهى) كه براى اهل نظر، پيامى بسيار روشن و هشدار دهنده دارد. دريغا كه گوشهاى شنوا پيوسته رو به كاهش مى‏گذارد! چنين است كه پس از گذشت يازده قرن، كتاب كافى همچنان ـ بشكوه چون كوه و استوار چون صخره‏اى نستوه ـ در برابر سيلها و توفانهاى «شبه علم»ها ايستاده، سرفرازى فرهنگى اماميّه را در برابر تمام مكتبها رقم مى‏زند.
9. اكنون بنگريم به برخى از برخوردها با اين ميراث گرانقدر معنوى. بديهى است كه سند در بررسى حديث جايگاهى مهم دارد. در اين حقيقت، جاى هيچ ترديدى نيست. امّا اين جايگاه تا كجاست؟ آيا در باب تعادل و تراجيح، هيچ ضابطه‏اى ديگر به جز سند، مطرح نيست؟ آيا نبايد مضمون و محتواى حديث را، نه بر مبناى انديشه‏هاى كوتاه، بل بر اساس عقل سليم، كتاب خدا و نقل معتبر بررسى كرد؟ آيا مى‏توان حقيقتى مسلّم و خردپسند را تنها به صِرف اينكه يكى از رجال آن در نظر يكى از عالمان رجالى، مجهول است، كنار نهاد؟ آيا نسبت دادن يك راوى به غلوّ كه گاهى در كتابهاى رجالى آمده، بر چه مبنايى بوده است؟ آيا بررسى آن مبنا و اجتهاد در علم رجال ضرورت ندارد؟ اگر حديثى مرسل، اصلى از اصول اخلاقى را بيان مى‏دارد كه در زمره مستقلّات عقليّه‏اند، آيا بايد تنها به دليل «مُرسل بودن» كنار گذاشته شود؟ اساسا آيا «ضعف حديث» به معناى «جعل و وضع حديث» است؟ آيا شيوه غالب فقهاى اماميّه ـ كه در اوج قلّه دقّت علمى، دلسوزى، دين‏مدارى و احتياط با اين مواريث برخورد مى‏كردند ـ همين است؟
اينها و دهها سؤال ديگر در اين باب وجود دارد كه اين گفتارِ اجمالى را سرِ بازگويىِ تمام آنها نيست كه: در خانه اگر كس است يك حرف بس است.
10. با همين مبنا ـ يعنى سندمحورى، آن هم با چنين نگاه ويژه ـ جايى براى «فقاهت در دين» (به معناى فهم دقيق ظرائف و پيچيدگيهاى كلمات معصومان، با توجّه به دشوارى زمان و موقعيّت آن بزرگواران، كثرت دشمنان، ضعف درك

  • نام منبع :
    سفينه 19
    تاريخ انتشار :
    1387
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 15626
صفحه از 198
پرینت  ارسال به