>

113
نسيم حديث

ممكن است هنوز جايگاه شغلى ثابتى براى خود نيافته باشند ، با بدهى ، تعهدات مالى ، هزينه تحصيل ، تهيه مسكن و يا مخارج تولد و نگهدارى فرزند نيز روبرو مى شوند . از سوى ديگر به دليل جوانى ، زن خواهان مصاحبت بيشتر شوهر و با او بودن است . توقعات و انتظارات پيشين خويشان ، دوستان ، همسايگان و همكاران را نيز بايد افزود و مسئوليت هاى دينى و اجتماعى هر دو سوى ازدواج نيز وجود دارد . در چنين فضايى ، تنها تدبير عاقلانه و ماهرانه ، مى تواند خانواده را از اين كشاكش سنگين برهاند و اگر اين تدبير و مديريت درست اعمال نشود ، مرد را در گردابى از مشكلات لاينحل و گره هاى كور فرو مى برد ، و گاه در اين ميان رضايت وارضاى همسر فدا مى شود و كانون خانواده ، جايى براى شكايت ها و سرريز مشكلات حل ناشده مى شود.

5 . تنوع طلبى

اسلام با توجه به واقعيت غيرقابل گريز فزونى تعداد دختران و طول بيشتر سّن ازدواج زنان نسبت به مردان ، چند همسرى را با رعايت شروطى سخت مانند عدالت تجويز كرده است. اين اما به معناى تنوع طلبى و رفتار خودخواهانه با زن نيست . هر گاه مرد بخواهد از اين جواز شرعى و واقعيت اجتماعى سوء استفاده كند و همسرش را بدون دليل قانع كننده اى طلاق دهد ، به لعنت الهى گرفتار ميشود. مسلم است چنين مردى زندگى مشترك خود را از آغاز بر پايه هايى لرزان بنا نهاده و ناگفته پيداست كه خود نخستين كسى است كه اين زندگى مشترك را مى گسلد . گفتنى است گاه تنوع طلبى نيز از سوى زن مشاهده ميشود و از اين رو روايات در اين باره نيز سخن گفته و چنين زنى را از بوى بهشت هم محروم دانسته اند . ۱

6 . ارتباطات ناروا و نگرش به آن

زندگى مشترك ، محدود كننده روابط جنسى است . در هر اجتماع و دينى ، ازدواج مرزهايى را براى روابط جنسى به وجود مى آورد. در دين اسلام اين

1.ر. ك : الكافى ، ج ۶ ، ص ۵۴ ، ح ۱ و ۴.


نسيم حديث
112

2 . بدخويى

انسان هاى تندخو ، گاه بدون آن كه بخواهند ، به ديگران آزار مى رسانند. بسيارى از اينان بد ذات نيستند و دوست ندارند ديگران ، به ويژه نزديكان و خويشان و همسران خود را اذيّت كنند. اما حساسيت زياد ، حرارت و تندى اخلاقى و كم طاقتى ايشان ، موجب مى شود ديگران از آنها ملول و دلتنگ شوند و به صورت بارى سنگين و تحميلى درآيند. اين دسته افزون بر آن كه زندگى خود را آشفته مى كنند ، عيش ديگران را نيز منغّص مى سازند و محيط عصبى ، حساس ، شكننده و گاه در آستانه انفجار به جود آورده و خود و خانواده را در آن مى سوزانند. اگر اين وضعيت ادامه يايد و يا تشديد شود ، اطرافيان و به ويژه همسر به مقابله به مثل با همسر و يا گريز از شوهر و فرار از خانه ، روى مى آورند كه از هم پاشيدگى خانواده را در پى دارد. آمار فعلى دادگاه هاى خانواده ، بدخويى مرد را از علت هاى قابل توجه متلاشى شدن خانواده بر شمرده است.

3 . بخل و خسّت

مؤمن متأدّب به تأديب الهى است و هزينه زندگى خود را با بسط و قبض عطاى الهى تنظيم مى كند . اگر خدا به او بدهد ، وى هم مى دهد و اگر خدا نبخشد ، به كسب حرام و طرق نامشروع روى نمى آورد . اما بخيل در هر صورت ، نمى دهد و دارايى اش را نگاه مى دارد . چنين شخصى ، همه و حتى خود را نيز در تنگنا مى گذارد و از هزينه هاى اصلى خانواده نيز شانه خالى مى كند و بدينسان فشار سختى را به خانواده وارد مى آورد . فشارى كه با توجه به وضعيت مالى اش براى همسر و خانواده ، توجيهى ندارد و تنها علت آن ، خوى زشت بخل است . در اين وضعيت ، كمتر كسى تاب مى آورد . همسر فرد بخيل به دزدى پنهان از شوهر روى مى آورد و يا حداقل در علاقه او به خود ترديد مى كند و متقابلا ، علاقه اش به او كاهش مى يابد ، زيرا خود را نزد شوهر ، از دارايى و اموالش كم ارزشتر مى بيند .

4 . بى تدبيرى

خانواده در بدو تأسيس با جاده اى ناهموار و گردنه هايى طولانى روبروست . دو جوان كه

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64516
صفحه از 369
پرینت  ارسال به