روايات بسيارى در ذيل يكى از اين عنوان ها ، آنها را مقتضاى خردورزى خوانده و از مصداق هاى احتياط عقلى و دورانديشى عاقلانه دانسته اند .
ب همسويى با قرآن
اگر چه مى توان در يك كار تحليلى و ژرف ، همسويى همه توصيه هاى اخلاقى ائمّه عليهم السلام را با قرآن نشان داد و سيراب گشتن جان آنان را از زلال قرآن بر نمود ، اما در مجموعه پيش رو ، احاديث سوم ، چهارم ، پنجم و يازدهم بيشتر از ديگر احاديث ، اين هماهنگى را به رخ مى كشند .
در حديث سوم ، پرهيز از بيهوده كارى به روشنى با آيات آغازين سوره مؤمنون : « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَـشِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ » و نيز آيات پنجاه و پنجم سوره قصص: « وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَآ أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ » و هفتاد و دوم سوره فرقان : « وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا » همسو است .
در حديث چهارم و پنجم نيز ، مسئله اعراض از لغو از زاويه اى ديگر كاويده شده و حتى در حديث چهارم ، به گونه اى مستقيم به قرآن استدلال شده و امام سجاد عليه السلام مستند قرآنى خود را در متن سخن خود گنجانده است .
قطعه «من أيقن بالخلف جاد بالعطيّه» ، در حديث يازدهم نيز آيه سى و نهم سوره سبأ را به ياد مى آورد كه در مقاله بدان پرداخته ايم .
ج هماهنگى با طبيعت و فطرت
خلقت انسان ، كژى را بر نمى تابد و جز با راستى هدايت نمى يابد . در ميان احاديث اخلاقى حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام نمونه هايى را مى توان برشمرد كه سازگارى آنها با طبيعت و فطرت انسان ، آشكار است كه خود مانند دو نكته پيشين ، مى تواند از بهترين قرينه هاى صحّت اين احاديث به شمار آيد .
حديث دوم ، كه به صبح خيزى سفارش مى كند ، و حديث ششم ، كه خواستار راضى داشتن پدر و مادر و پرهيز از عقوق والدين است ، و نيز حديث هفتم ، كه به رحم مى پردازد