گفتنى است امام سجّاد عليه السلام زمينه اين كارهاى زشت را ، مجالس بحث و گفت و گو و همنشينى و هم سفرگى ها مى داند و از اين رو ، مى توان هر مجلسى را كه به يكى از گناهان آلوده است مشمول اين توصيه امام زين العابدين عليه السلام دانست ؛ مجالسى كه آبروى مؤمنان و يا اموال و ناموس مسلمانان را حلال مى شمرند و به مقدسّات مذهب توهين روا مى دارند و به تصميم گيرى هاى خلاف دين و عقل مى پردازند و ما قدرت تغيير و جلوگيرى از آن را نداريم . ۱ ما به جهت پرهيز از اطاله كلام ، اين سخن را وامى نهيم و مشتاقان را به باب مجلس و مجالست در كتاب ميزان الحكمة ارجاع مى دهيم .
محدوديت زبان
شخصيت انسان در زير زبان او نهفته است و با آن سنجيده مى شود . انسان بدون زبان از حيوانيت فراتر نمى رود و هيكلى بيش نيست . جوهره آدمى در زبان است و زبان نيز با عقل و خرد بالا مى رود و با جهل و نابخردى فرو مى آيد و از اين رو ، زبان ترازوى عقل است . ۲ زبان ، ترجمان درون است و رهنماى به آنچه در ذهن است . از اين رو ، تنها سخنى قيمت مى يابد كه از دانايى برخاسته و در دشت انديشه روييده و از زلال چشمه معرفت سيراب گشته باشد . سخن گفتن بى انديشه و بدون پشتوانه علمى ، سبكسرى و تهى بودن انبان معرفت آدمى را بر مى نمايد و زيبايى جان او را ملكوك مى كند .
زبان در برابر خداوند بايد به اقرار و اعتراف و ايمان روى آورد كه خداوند فرمود :
« وَ قُولُواْ ءَامَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَـهُنَا وَ إِلَـهُكُمْ وَ حِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ و مُسْلِمُونَ » ؛ ۳بر زبان آوريد كه ما به آنچه بر ما و شما نازل شده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم .
و در برابر ديگر انسانها به نيكوگويى و اظهار مهربانى و لطف كه اينجا نيز خدا فرمود :