>

141
نسيم حديث

« وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا » . ۱
زبان مانند ديگر اعضاى انسان ، بايد در كسب پاداش الهى و جزاى خير بكوشد . آن را بايد از بيهوده گويى ، بركنار داشت و به غنيمت جستن از فرصت ها واداشت . امام سجّاد عليه السلام در رساله حقوق خود ، برخى از حقوق زبان را ، عادت دادن آن به خيرگويى ، وانهادن سخنان بى فايده و خوش سخنى و اظهار نيكى با مردم مى داند . ۲
اين محدوديت زبان به هنگام سخن است . محدوديت اصلى ، پيش از اين مرحله است . روايات توصيه گر به حبس و زندانى ساختن زبان ، محدوديت اصلى آن را بازگو مى كنند و راحتى و سلامت و نجات انسان را در گروى توانايى او بر اين امر مى بينند . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صريحا سلامت انسان را در حفظ زبان مى داند ۳ و امام على عليه السلام اين توانايى را از برترين فضيلت هاى انسانى مى شمرد و مايه كرامت آدمى و غنيمت حاصل آن را از هر عمل ديگرى بيشتر . ۴ از سوى ديگر ، روايات مكررّى ، زخم زبان را از سخت ترين زخمها دردناك تر و از زخم شمشير كارگرتر و بدخيم تر مى خوانند . تيزى زبان را از تيزى سرنيزه برنده تر دانسته و كار آن را به گاز گرفتن درندگان تشبيه كرده اند . ۵
حديث امام سجّاد عليه السلام در اينجا نيز همسو و همخوان با اين روايات است و در واقع محدوديت گفتار را توصيه مى كند و به نخستين فايده سكوت ، يعنى به سلامت ماندن انسان از خطراتى مثل سقوط به پرتگاه گناهان و مغضوب درگاه الهى گشتن ، ره مى نمايد . اين ثمره در روايات متعددى از امام على عليه السلام نيز تأكيد شده است ؛ اگر چه در برخى از آنها ، اين فايده بر لزوم سكوت ، مترتب شده است ؛ ۶ يعنى همواره لب فرو بستن و هيچ نگفتن در هر جا كه اقتضاى سكوت و خاموشى دارد . سكوت ، پرده وقار و هيبت را بر جان

1.سوره بقره ، آيه ۸۳ .

2.بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۸۶ ، ح ۴۱ .

3.همان ، ح ۴۲ .

4.غرر الحكم ، ح ۱۰۸۶۰ و نيز ر. ك : همان ، ۸۰۰۵ و ۴۸۹۹ .

5.ر. ك : ميزان الحكمة ، عنوان اللسان .

6.الزم الصمت ، تسلم . بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۸۰ ، ح ۲۴ .


نسيم حديث
140

گفتنى است امام سجّاد عليه السلام زمينه اين كارهاى زشت را ، مجالس بحث و گفت و گو و همنشينى و هم سفرگى ها مى داند و از اين رو ، مى توان هر مجلسى را كه به يكى از گناهان آلوده است مشمول اين توصيه امام زين العابدين عليه السلام دانست ؛ مجالسى كه آبروى مؤمنان و يا اموال و ناموس مسلمانان را حلال مى شمرند و به مقدسّات مذهب توهين روا مى دارند و به تصميم گيرى هاى خلاف دين و عقل مى پردازند و ما قدرت تغيير و جلوگيرى از آن را نداريم . ۱ ما به جهت پرهيز از اطاله كلام ، اين سخن را وامى نهيم و مشتاقان را به باب مجلس و مجالست در كتاب ميزان الحكمة ارجاع مى دهيم .

محدوديت زبان

شخصيت انسان در زير زبان او نهفته است و با آن سنجيده مى شود . انسان بدون زبان از حيوانيت فراتر نمى رود و هيكلى بيش نيست . جوهره آدمى در زبان است و زبان نيز با عقل و خرد بالا مى رود و با جهل و نابخردى فرو مى آيد و از اين رو ، زبان ترازوى عقل است . ۲ زبان ، ترجمان درون است و رهنماى به آنچه در ذهن است . از اين رو ، تنها سخنى قيمت مى يابد كه از دانايى برخاسته و در دشت انديشه روييده و از زلال چشمه معرفت سيراب گشته باشد . سخن گفتن بى انديشه و بدون پشتوانه علمى ، سبكسرى و تهى بودن انبان معرفت آدمى را بر مى نمايد و زيبايى جان او را ملكوك مى كند .
زبان در برابر خداوند بايد به اقرار و اعتراف و ايمان روى آورد كه خداوند فرمود :
« وَ قُولُواْ ءَامَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَـهُنَا وَ إِلَـهُكُمْ وَ حِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ و مُسْلِمُونَ » ؛ ۳بر زبان آوريد كه ما به آنچه بر ما و شما نازل شده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم .
و در برابر ديگر انسانها به نيكوگويى و اظهار مهربانى و لطف كه اينجا نيز خدا فرمود :

1.ر . ك : الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۷۴ .

2.ر . ك : ميزان الحكمة ، عنوان لسان ، باب المرء مخبوء تحت لسانه .

3.سوره عنكبوت ، آيه ۴۶ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64436
صفحه از 369
پرینت  ارسال به