>

163
نسيم حديث

كلمه «برأيه» پس از «استغنى» مى فهماند كه منظور ، استبداد رأى و خود كامگى است ؛ به عبارت ديگر گونه اى اعجاب به رأى كه از مشورت و هم انديشى و توجه به انديشه ديگران جلو مى گيرد .
انسان خود كامه به پندار خود ، هميشه درست مى انديشد و خود را از خطاهاى احتمالى كه دامن انسان غير معصوم را فرا مى گيرد ، مبرّا مى داند . ديده خرد چنين شخصى كه نيازى به مشورت احساس نمى كند به خواب ظلمت فرو مى رود و عقربه داورى اش تحت تأثير خودبينى ، او را به كژراهه مى برد . پرده خودرأيى و حجاب خودكامگى ، مانع آن مى شود كه عيب رأى خود را دريابد و براى رهايى از سقوط ، تلاش كند .
در اين زمينه ، داوريها و انديشه هاى متعصبانه و انحرافى بروز مى كند و منطق تراشى ذهنى براى آنها ، به چنين شخصى ، مجال تفكر نمى دهد و مشورت با ديگران و استفاده از آراى آنان را ، كم ارزش جلوه مى دهد . چنين انسان خودكامه اى ، پا در عرصه خطر مى نهد و خود را به لبه پرتگاه مى كشاند و با محروم داشتن خود از ارشاد و راهنمايى ديگران ، دوزخ شقاوت و خطر ضلالت را به جان مى خرد و اين جز نادانى و نابخردى نيست . چنين شخصى تا بيمارى روانى ، فاصله اندكى دارد و در نادرستى تصميم هاى او جاى شكّ و ترديدى نيست . چه كس مى تواند در دنيايى كه با هزاران فرد و صدها حالت ارتباط دارد ، تنها به دانسته ها و تجربه هاى خود اتكا كند و سپس حاصل انديشه شخصى خود را از خرد جمعى برتر و درست تر ببيند ؟ درد اينجا است كه چنين انسانى ، متوجه سقوط خود نيست و گاه براى هميشه از نادرستى رأى خود آگاه نمى گردد و تنها پس از ناكامى و شكست سنگين در زندگى ، به خود مى آيد و از خطر بزرگى كه او را از هستى ساقط نموده است ، مطلع مى گردد . ۱

11 5 . «من دخله العجب هلك»

شديدترين و اساسى ترين زيان عجب و خودپسندى ، هلاكت است ؛ چه انسان ، همه كوشش ها و تلاش هايش براى رسيدن به سعادت است و اگر اعمال و اخلاق و كسب

1.ر . ك : ميزان الحكمة ، عنوان الرأى و عنوان العجب .


نسيم حديث
162

11 3 . «قيمة كل امرى ء ما يحسنه »

بر اساس پژوهش هاى روشمند در فقه الحديث ، مى توان منظور از اين روايت را به آسانى معيّن كرد . فهم ظاهرى عصر كنونى فارسى زبانان از كلمه [ يحسن ]نيكوكارى است و يا نيك پنداشتن و ارزشمند ديدن ؛ اما اين فهم نه با لغت كهن عرب مطابقت دارد و نه با معناى روايتهاى مشابه اين متن كه همگى از امام على عليه السلام صادر گشته اند و به نظر مى رسد همه يك روايت اند كه نقل به معنا شده اند . ما اين دسته روايات را در كتاب روش فهم حديث گرد آورده ايم و بر طبق تفسير كتاب لغت كهن و معتبر العين ۱ و گفته على عليه السلام كه مى فرمايد :
قلت أربعا ، انزل اللّه تصديقى بها في كتابه . . . قلت : قيمة كلّ امرى ءٍ ما يحسن ، فأنزل اللّه في قصّة طالوت« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ و بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ »؛۲چهار چيز گفتم كه خداوند آنها را در كتابش تصديق كرد... گفتم: بهاى هر كسى آن است كه نيك مى داند، و خداوند در حكايت طالوت آن را چنين تصديق كرد: (خداوند طالوت را برگزيد و او را در علم و جسم نيرومند كرده بود).
گفتنى است مى توان علم را در اين حديث به معناى مهارت نيز دانست و در اين صورت قيمت هر كس به اندازه اندوخته او است . خواه اين اندوخته علمى در معارف و علوم معنوى ، اخروى و انسانى باشد و يا مهارت هاى عملى و نافع به حال جامعه و سودمند براى شخص . عمل همگانى به اين حديث ، مى تواند جوهره تلاش و حركت را در ما بيدار كند و جامعه اسلامى را به تكاپو بيندازد تا به قلّه هاى علم سركشند و ستارگان فضيلت را در آغوش كشند ؛ چه ، هيچ كس نمى خواهد كم ارزش بماند و اندازه خود را كوچك ببيند .

11 4 . «خاطر بنفسه من استغنى»

اين حديث ، بخشى از خطبه مشهور امام على عليه السلام به نام «وسيله» است ۳ . در آن خطبه ،

1.العين ، ص ۲۸ ، ح ۱۸ . خليل فراهيدى در آنجا مى گويد : أحثّ كلمة على طلب العلم ، قول على بن ابيطالب عليه السلام : قيمة كل امرى ءٍ ما يحسن .

2.الأمالى ، طوسى ، ص ۴۹۴ ، ح ۱۰۸۳ ؛ سوره بقره ، آيه ۲۴۷ .

3.ر . ك : تحف العقول ، ص ۹۷؛ نهج البلاغة ، حكمت ۲۱۱ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64417
صفحه از 369
پرینت  ارسال به