>

175
نسيم حديث

كنند و چون نمى توانند، دچار خود كم بينى و تحقير نفس مى شوند؟! من استغفار كردم و گفتم: ديگر نمى كنم. ۱
اين معنا را امام صادق عليه السلام به يكى ديگر از ياران خود ، به نام شهاب بن عبد ربّه ، سفارش كرده است . ۲
وجه جمع اين دو دسته روايات و نتيجه هر دو دستور ، در حديثى كه محمّد حلبى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند ، آمده است. او كه از همين مشكل همراهى شخصى ثروتمند با اشخاص ديگر پرسيده است ، جواب مى شنود :
ان طابت بذلك انفسهم فلا بأس به، قلت: فإن لم تطب أنفسهم؟ قال: يصيرمعهم، يأكل من الخبز ويدع أن يستثنى من ذلك الهرات؛۳اگر رضايت خاطر دارند مشكلى نيست، خرج كند و اطعام دهد و گشاده دستى كند و اگر راضى نيستند، وظيفه شخص غنى است كه صبر كند و با غذاى آنان بسازد و خرج خود را جدا نكند و (به اصطلاح خاصه خرجى نكند).
اين همراهى و همگون بودن با جمع و كاروان ، در بسيارى از اعمال حج نيز توصيه شده است. لباس يكدست سپيد ، حركت همزمان از مواقف ، حركت يكسويه در طواف... همه و همه ، نشان دهنده روح وحدت و اتّحاد است كه مطلوب شارع حكيم مى باشد. تمام اين نكات ، نشان از دقت و ظرافت دستورات اخلاقى اسلام دارد كه با رعايت آنها و نگاهدارى حدود و مرزهاى هر يك ، مى توان به اعتدال اخلاقى و روابط صميمانه ، عاطفى و منطقى ، دست پيدا كرد.

دورى از تكبّر

با نگاهى كوتاه به روايات ، مى توان دريافت كه يكى از حكمت هاى تشريع حج ، بيرون راندن تكبّر از دل هاست. اين معنا را از شكل كلّى مراسم نيز مى توان فهميد. حضرت على عليه السلام مى فرمايد :

1.المحاسن ، ج ۲ ، ص ۳۵۹ ، ح ۸۰ .

2.الكافى ، ج ۴ ، ص ۲۸۷ ، ح ۷ .

3.المحاسن ، ج ۲ ، ص ۳۵۷ ، ح ۶۶.


نسيم حديث
174

اخروى آن را تا دو ميليون برابركارهاى ديگر ذكركرده اند. ۱ اين ثواب زياد ، محرّك بسيار خوبى براى انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان معصوم عليهم السلام ، علاوه بر توصيه و سفارش زبانى ، خود بدان عمل كرده و با حمل بهترين توشه ها و بذل و بخشش آن ، به ديگر حاجيان و پيروان خود درس داده وآنان را به اين كار نيك فرا خوانده اند.
شيخ محدثان ، صدوق ، در كتاب بزرگ خود كتاب من لا يحضره الفقيه ، نمونه اى از اين دست ارائه مى دهد. او مى گويد :
كان علىّ بن الحسين عليه السلام إذا سافر إلى مكّة و العمرة، تزوّد من أطيب الزاد، من اللوز و السكّر و السويق الحمض و المحلّى؛۲امام زين العابدين عليه السلام هر گاه براى حج و عمره به مكه مى رفت، بهترين توشه را فراهم مى آورد، از بادام و شكر و نوشيدنى هاى ترش و شيرين.
اين روش ، به وسيله پيروان امامان و زائران با ايمان ادامه يافت و تنگ نظرى و تنگ دستى و بخل و امساك در مراسم حج به صورت عملى نكوهيده در آمد و طرد شد.
گفتنى است اين صفت نيز مانند ديگر چيزها ، حدّ و مرزى معين دارد و نمى توان سخاوت و گشاده دستى را دستاويز ولخرجى و اسراف و فخر فروشى كرد. امامان عليهم السلام ، در كنار دستور به گشاده دستى ، بعضى از ياران خود را كه در سفر حج ، بدون رعايت حدّ و مرز و جايگاه آن به مهمانى و اطعام و خرج دادن پرداخته و عزّت و احترام همراهانشان را در نظر نگرفته ، نكوهش كرده اند. حسين بن ابوالعلاء كه از راويان بزرگ و از اصحاب امام صادق عليه السلام است مى گويد :
با بيش از بيست نفر عازم مكّه شديم. در هر منزلگاه، گوسفندى مى كشتم تا بر امام صادق عليه السلام وارد گشتيم. به هنگام ورود، ايشان مرا صدا زد و فرمود: يا حسين! آيا مؤمنان را ذليل مى كنى؟ من گفتم:به خداوند پناه مى برم! حضرت به رفتار من در سفر حج اشاره كرد. گفتم: اينها را نه به قصد ريا و خودنمايى، كه فقط براى خدا كردم. حضرت فرمود: مگر نمى دانستى كه در ميان آنان كسانى هستند كه مى خواهند مانند تو

1.التهذيب ، ج ۵ ، ص ۲۲ ، ح ۶۲ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۲۸۲ ، ح ۲۴۵۵ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64533
صفحه از 369
پرینت  ارسال به