پسركم ! نيكيت تو را خوش نيايد و كار نيكويت را بزرگ نشمارى كه هلاك مى شوى.
افزون بر اين روايت ، كلام پيامبر كه از طريق كتاب هاى اهل سنت به ما رسيده و در كنار ديگر روايات ، آثار اخروى عجب را بر مى شمرد ، به گونه اى صريح تر ، به بزرگ شمارى نفس اشاره مى فرمايد:
من حمد نفسه على عملٍ صالح، فقد ضلّ شكره و حبط عمله؛۱هر كس خود را بر كار نيكوى خويش بستايد، آن را بى ارج نهاده و عمل خود را تباه كرده است.
روايات ، مفاهيم ديگرى همچون افتخار به عمل ، اتكال به عمل و منّت نهادن و ادلال ، يعنى ناز كردن به آن را نيز ، در خانواده عجب و خودپسندى جاى مى دهند و همه آنها را ، ناپسند و مذموم مى دانند و از آنها باز مى دارند.
افزون بر اين شواهد ، از برخى سؤال و جواب هاى نقل شده ، مى توان استنباط كرد كه مسلمانان صدر اسلام نيز چنين برداشتى از مفهوم عجب داشته اند. در يكى از اين موارد ، ابن جبير نقل مى كند كه مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره تعريف مردم از كارهاى خير او و سرور و اعجاب وى به اين امر مى پرسد ، و پيامبر سكوت مى كند و آيه پايانى سوره كهف نازل مى شود. ۲
3 . معناى عجب نزد عالمان پيشين
بر اساس همين معناى لغوى و روايى ، عالمان علم اخلاق نيز تعريف هايى به دست داده اند كه برخى به معناى روايى عجب نزديك و بعضى با آن مطابق است.
ابن مسكويه ، عالم مشهور اخلاقى ، عجب را گمان و خيال نادرست انسان در باره خود مى داند. او مى گويد :
أمّا العُجب، فحقيقته إذا حدّدناه أنّه ظنّ كاذب بالنفس فى استحقاق مرتبة هى غير مستحقّة لها؛۳