>

195
نسيم حديث

مفهوم نخست ، تعريف شيخ نراق را از ديگر تعريف ها ، به روايات نزديك تر مى سازد؛ زيرا گفتيم كه روايات رسيده به ما ، تصرفى در معناى لغوى نكرده اند و عجب را در همان استعظام نفس و خشنودى و رضايت از خود و به تعبير امروزين ، «خود شيفتگى» به كار برده اند.
از اين رو ، محقق نراقى ، بر خلاف پيشينيان ، بزرگ شمردن نعمت و رؤيت كمال و احسان را معنا و تفسير عجب ندانسته ، بلكه آن را به عنوان سبب استعظام نفس در تعريف خود گنجانده است.
افزون بر روايات ، دقت در رفتار روانى شخص معجب نيز ، اين نكته نغز را تأكيد مى كند. انسان گرفتار عجب ، صفات و افعال كمالى و نعمت هاى الهى داده شده به او را بزرگ مى بيند و در نتيجه ، خود را كه صاحب اين كمالات است ، بزرگ مى شمرد و به اعمال و طاعات و نعمت ها مى نازد ، تا خود را بزرگ جلوه دهد. برخى روايات ، بر دوگانگى «فراوان شمارى عمل» و «عجب» و تفاوت معنايى آن دو ، دلالت دارند. از جمله آن كه امام صادق عليه السلام «قاصمات الظهر» را سه چيز مى داند: استكثار عمل ، نسيان ذنوب و اعجاب به رأى . ۱
در مكالمه موسى با شيطان نيز به اين جدايى اشاره شده است. در آنجا شيطان سبب تسلط خود بر انسان را «اعجاب به نفس ، استكثار عمل و كوچك شمردن گناهان» مى شمرد ۲ و در سخنرانى براى سربازانش ، آسوده خاطر شدنش را از انسان به «استكثار عمل ، نسيان ذنوب و دخول عجب به نفس او» دانسته است؛ زيرا عدم قبولى اعمال انسان را سبب مى شود. ۳

4 . معناى عجب نزد امام خمينى «ره»

امام خمينى رحمه الله پس از نقل تعريف علّامه مجلسى و نيز تعريف شيخ بهايى ، آن را به شرط

1.الخصال ، ج ۱ ، ص ۱۱۲ ، ح ۷۵ ؛ معانى الاخبار ، ص ۳۴۳ ، ح ۱.

2.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۴ ، ح ۸ ؛ الأمالى ، مفيد ، ص ۱۵۶ ، ح ۷.

3.الخصال ، ج ۱ ، ص ۱۱۲ ، ح ۸۶ .


نسيم حديث
194

عجب ، بزرگ و فراوان شمردن كار نيكو و شادمانى از آن و منّت نهادن بدان است و خود را از دايره تقصير بيرون ديدن . اما شادمانى با فروتنى در برابر خداى متعال و سپاسگزارى او كه چنين توفيقى را به او داده و خواستار افزون شدن آن ، حالتى نيك و پسنديده است.
تكيه اصلى اين تعريف ها ، بر بزرگ شمردن نعمت و كمال و يا فراوان شمردن عمل و طاعت است و اين ، اندك تفاوتى با معناى لغوى و بلكه روايى آن دارد؛ چه ، لغويان ، تعريف خود از عجب را بر بزرگ شمردن نفس و خود انسان بنا نهاده اند و از اين رو ، ملّا محمّد مهدى نراقى و نيز پور برومندش ، ملا احمد نراقى ، در دو كتاب جامع السعادات و معراج السعادة ، به تعريف دقيق ترى روى آورده اند كه با استعمالات روايى عُجب سازگارتر مى نمايد. تعريف آن دو ، چنين است:
العُجب استعظام نفسه لأجل ما يرى لها من صفة كمال، سواء كانت له تلك الصفة فى الواقع أم لا، و سواء كانت صفة كمال فى نفس الأمر أم لا ؛۱عُجب ، بزرگ شمارى خويشتن است، به سبب صفت كمالى كه براى خود مى بيند ، خواه اين صفت ، وجود خارجى داشته باشد يا نه، و خواه در حقيقت امر ، اين صفت ، كمال باشد يا نباشد.
اين دو عالم بزرگ علم اخلاق ، تعريف غزالى و تابعان او را نيز با لفظ «قيل» نقل مى كنند و آن را به تعريف خود نزديك مى بينند ، و سپس در نتيجه بحث و در عنوان «الحاصل» ، آن را به تعريف خود مى افزايند. ۲
در تعريف نراقى ، دو جهت دقّت وجود دارد. نخست اين كه او تكيه اصلى را بر بزرگ شمردن نفس و خود انسان مى بيند ، و ديگر اين كه ، لازم نيست صفت و عملى كه مورد استعجاب انسان قرار گرفته است ، وجود حقيقى داشته باشد و كمال واقعى به شمار آيد ، بلكه وجود ذهنى و خيالى آن ، براى معجب كافى است. اين نكته ، كاملاً مورد توجه امام خمينى بوده است و به زودى به آن مى پردازيم ، و در اين جا فقط نكته نخست را بررسى مى كنيم .

1.جامع السعادات ، ج ۱ ، ص ۳۲۲.

2.جامع السعادات ، ج ۱ ، ص ۳۲۳.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64649
صفحه از 369
پرینت  ارسال به