>

197
نسيم حديث

بگو: آيا شما را از زيانكارترين افراد خبر بدهم؟ آنان كه تلاششان در زندگى دنيوى تباه شده است در حالى كه مى پندارند نيكو مى كنند. آنان كافران به آيات و ديدار خدايشان هستند و از اين رو كارهايشان هدر رفته و روز قيامت ميزانى براى آنها برپا نمى كنيم.
امام خمينى رحمه الله مخفى بودن اين معنا نزد بيشتر افراد و كمتر به ذهن رسيدنش را ، موجب آن مى داند كه امام كاظم عليه السلام در جواب على بن سويد به آن تصريح كند و بدون آن كه از عُجب معمولى و رايج كه به صفات كمالى واقعى صورت مى گيرد ، سخنى به ميان آورد ، عجب به اعمال زشت ولى زيبا پنداشته شده را نام ببرد و به طرز بديعى ، هر دو آيه ياد شده را با هم جمع و تحت عنوان يك درجه از عجب ، بدين گونه بيان فرمايد :
العُجب درجات، منها: أن يزيّن للعبد سوء عمله فيراه حسناً فيعجبه و يحسب أنّه يحسن صنعا، و منها: أن يؤمن العبد بربّه فيمنّ على اللّه عزّ وجلّ و للّه عليه فيه المنّ؛۱عجب، درجاتى دارد: يكى آن كه بنده ، عمل زشتش به ديده اش تزيين گردد و آن را زيبا ببيند و از اين رو، خوشش آيد و بپندارد كه كار نيكويى كرده است و ديگر آن كه، عبد به پروردگارش بگرود و در حالى كه خدا بر او منّت دارد ، بر خداى عزّوجلّ منّت نهد .
حديث اخير ، همچنين يكى از مصداق ها و مرتبه هاى عجب را كه مى تواند مفسّر آن نيز باشد ، نشان مى دهد و آن ، منّت نهادن به ايمان بر خداوند ، و عجب به آن است.
امام خمينى به تبعيت از روايت ، به اين معنا پرداخته وآن را نتيجه شدت عجب و از ديگر مراتب عجب ، بالاتر و مهلك تر دانسته اند ۲ و چنين نيز هست؛ زيرا منّت نهادن بر خداوند كه عطاكننده همه كمالات به همگان و از جمله شخص معجب مى باشد ، بسى زشت تر و تباه كننده تر است.
ايشان ، همچنين اين مرتبه را از مرتبه ديگر عجب كه همان ناز و غنج كردن و به اصطلاح روايات ، «ادلال» است ، جدا و متمايز مى بيند. ۳ ادلال ، يعنى شخص معجب ،

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۳ ، ح ۳ ؛ تحف العقول ، ص ۳۲۷.

2.چهل حديث ، ص ۱۵۵.

3.چهل حديث ، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.


نسيم حديث
196

تفسيرى كه خود ارائه مى دهند ، درست مى دانند . ۱
امام خمينى رحمه الله در تكميل تعريف ايشان ، با استناد به حديث اصلى مورد بحث خود ، يعنى حديث على بن سويد از امام كاظم كه در پى مى آيد ، عجب را مختص به شادمانى از اعمال و عبادات ظاهرى و به اصطلاح خود ايشان ، «اعمال قالبى» نمى كند ، بلكه شامل اعمال قلبى هم مى داند؛ زيرا حديث ، يكى از درجات عجب را منّت نهادن به ايمان دانسته كه عملى قلبى و جوانحى است ، نه جوارحى.
تكميل ديگرى كه امام آن را ارائه مى دهد ، به نكته اى اشاره دارد كه مى تواند دايره شمول تعريف ايشان را با گستره معناى عجب در روايات ، برابر گرداند. ايشان مى گويد:
لازم نيست كمال و كارى كه شخص معجب بدان مى نازد، در عالم واقع نيز كمال حقيقى باشد، بلكه تخيّل و توهم كمال بودن و زيبا پنداشتن آن، حتى اگر در واقع، زشت و نقص باشد، كافى است كه شخص را به اعجاب و خودپسندى در غلطاند. ۲
امام در ادامه سخن ، مطابق بودن اين معنا را با قرآن نشان داده است ، آنجا كه خداى متعال مى فرمايد:
«أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَ تٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمُ بِمَا يَصْنَعُونَ» ؛ ۳
آيا كسى كه زشتى كارش برايش آراسته شده و آن را نيكو مى بيند [ مانند نيكوكار واقعى است؟ ] خداوند است كه هر كه را بخواهد گمراه مى نهد و هر كه را بخواهد راه مى نمايد، پس از اندوه آنان جان از كف مده كه خداوند به آنچه مى كنند داناست.
و نيز آيه ديگر كه مى فرمايد:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُوْلَائِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِئايَـتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَآئِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا» ؛ ۴

1.چهل حديث ، ص ۱۵۲ .

2.چهل حديث ، ص ۱۶۱.

3.سوره فاطر ، آيه ۸ .

4.سوره كهف ، آيه ۱۰۳ و ۱۰۴.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64791
صفحه از 369
پرینت  ارسال به