بگو: آيا شما را از زيانكارترين افراد خبر بدهم؟ آنان كه تلاششان در زندگى دنيوى تباه شده است در حالى كه مى پندارند نيكو مى كنند. آنان كافران به آيات و ديدار خدايشان هستند و از اين رو كارهايشان هدر رفته و روز قيامت ميزانى براى آنها برپا نمى كنيم.
امام خمينى رحمه الله مخفى بودن اين معنا نزد بيشتر افراد و كمتر به ذهن رسيدنش را ، موجب آن مى داند كه امام كاظم عليه السلام در جواب على بن سويد به آن تصريح كند و بدون آن كه از عُجب معمولى و رايج كه به صفات كمالى واقعى صورت مى گيرد ، سخنى به ميان آورد ، عجب به اعمال زشت ولى زيبا پنداشته شده را نام ببرد و به طرز بديعى ، هر دو آيه ياد شده را با هم جمع و تحت عنوان يك درجه از عجب ، بدين گونه بيان فرمايد :
العُجب درجات، منها: أن يزيّن للعبد سوء عمله فيراه حسناً فيعجبه و يحسب أنّه يحسن صنعا، و منها: أن يؤمن العبد بربّه فيمنّ على اللّه عزّ وجلّ و للّه عليه فيه المنّ؛۱عجب، درجاتى دارد: يكى آن كه بنده ، عمل زشتش به ديده اش تزيين گردد و آن را زيبا ببيند و از اين رو، خوشش آيد و بپندارد كه كار نيكويى كرده است و ديگر آن كه، عبد به پروردگارش بگرود و در حالى كه خدا بر او منّت دارد ، بر خداى عزّوجلّ منّت نهد .
حديث اخير ، همچنين يكى از مصداق ها و مرتبه هاى عجب را كه مى تواند مفسّر آن نيز باشد ، نشان مى دهد و آن ، منّت نهادن به ايمان بر خداوند ، و عجب به آن است.
امام خمينى به تبعيت از روايت ، به اين معنا پرداخته وآن را نتيجه شدت عجب و از ديگر مراتب عجب ، بالاتر و مهلك تر دانسته اند ۲ و چنين نيز هست؛ زيرا منّت نهادن بر خداوند كه عطاكننده همه كمالات به همگان و از جمله شخص معجب مى باشد ، بسى زشت تر و تباه كننده تر است.
ايشان ، همچنين اين مرتبه را از مرتبه ديگر عجب كه همان ناز و غنج كردن و به اصطلاح روايات ، «ادلال» است ، جدا و متمايز مى بيند. ۳ ادلال ، يعنى شخص معجب ،