روايات نزديك تر است. كلينى ، بزرگ محدث شيعه نيز ، آن را به عجب مربوط دانسته و روايات آن را در همان باب «عجب» آورده است. ۱
روايات ديگر نيز ، اين معنا را تأييد مى نمايند و ادلال و ناز به طاعت را ، در كنار رضايت و افتخار به عمل ، و در برابر ندامت و پشيمانى از گناه مى نهند و آن را مذمّت و نكوهش مى كنند ، وخندان گنهكار اما معترف به آن را ، از گريان نازكننده بر خدايش برتر مى دانند. ۲
5 . نشانه هاى عجب از ديدگاه روان شناسى
خودشيفتگى ، در تعلميات روان شناسان ، كمتر مورد توجه قرار گرفته است ، به حدى كه فرويد ، آن را از كشفيات و مهم ترين يافته هاى خود مى داند و از اين يافته خويش ، در توضيح پديده هايى چون حسد و ساديسم و نيز ملت گرايى و ميل به جنگ ، سود جسته است. اما اين يافته فرويد ، به وسيله شاگردانش ، چون يونگ و آدلر دنبال نشد و تحت تأثير نظريه ليبدوى او محدود و محصور ماند ، ۳ و تنها سال ها بعد ، با توجه اريك فروم به اين مسئله و تقسيم آن به خودشيفتگى فردى و اجتماعى ، توجه برخى از عالمان بدان جلب شد.
دكتر سعيد شاملو ، نويسنده كتاب آسيب شناسى روانى ، ۴ در ذيل بيمارى «اختلال شخصيت نارسيستيك» ۵ ، نشانه هاى آن را چنين مى شمرد:
علائم بارز اين اختلال شخصيت، عبارت است از: احساس شديد خود مهم بينى و شاخص بودن ، تخيلات شديد و دائمى در باره موفقيت ، احتياج شديد به خودنمايى و جلب توجه و تحسين ديگران ، اختلال بين فردى و عاطفى، مانند اتكاء و استثمار ديگران.
1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۳ باب عجب.
2.براى نمونه ر. ك : الارشاد ، ج ۱ ، ص ۳۰۴ ، ح ۱۶۰ : «ضاحك معترف بذنبه أفضل من باك مدلّ على ربّه».
3.Freud , Totem and Taboo (Standard Edition), Vol.XIII,p.۸۹به نقل از ، دل آدمى ، ص ۴۷
4.آسيب شناسى روانى «روان شناسى مرضى» ، سعيد شاملو ، تهران ، چاپ صفا ، سال ۱۳۷۳ ، ص ۱۳.
5.Naricissistic Personality Disorder