>

209
نسيم حديث

عمل خود را بزرگ بشمارد ، و گناهش در پيش ديدش كوچك گردد . اين حديث را امام صادق عليه السلام به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله منسوب مى دارد و كلينى آن را در جامع خود گزارش كرده است. ۱
حديث ديگر امام صادق عليه السلام كه سخن ابليس به سربازهايش را نقل مى كند نيز ، مؤيّد همين معناست.
او به ديگر شيطان ها چنين مى گويد: إذا استمكنت من ابن آدم فى ثلاث ، لم اُبال ما عمل ، فإنّه غير مقبول منه ، إذا استكثر عمله، و نسى ذنبه، و دخله العُجب؛۲چون آدمى زاده سه چيز را در اختيار من قرار داد ديگر باكى ندارم كه چه عملى از او سر زند ؛ زيرا ديگر هيچ يك از اعمال او مقبول نيست و آن سه چيز ، استكثار عمل و فراموشى گناهان و دخول عجب در [ قلب ] اوست.
نكته قابل توجه در اين حديث ، با هم و در كنار يكديگر آمدن استكثار عمل و عُجب است كه مى تواند تأييدى بر تفسير ارائه شده در آغاز مقاله باشد. تفسيرى كه حقيقت عُجب را نه بزرگ و فراوان شمارى عمل ، بلكه بزرگ دانستن نفس و پسند خويشتن دانست ، اگر چه سبب و موجب اين پسند و بزرگ شمارى نفس ، فراوانى عمل باشد. امام خمينى رحمه الله به اين حديث نيز اشاره كرده است. ۳
نكته قابل توجه آن است كه شيطان ، خود ، اين فراوان شمارى عمل را به عنوان شيوه كار خود برگزيده است و نيكى هاى انسان را نزد او ، فراوان مى نماياند و از اين رو ، پيامبر به شمعون تعليم مى دهد كه در پاسخ شيطان ، بگويد: « إساءتى اكثر من احسانى ؛ ۴ بدى هايم ، بيشتر از خوبى هايم است ». امام على عليه السلام نيز در نامه به يار بزرگ و وفادارش ، مالك اشتر ، نيز اعجاب به نفس را از بهترين فرصت هاى شيطان دانسته و مالك را از آن برحذر داشته است. امام به مالك چنين مى نويسد :

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۴ ح ۸ .

2.الخصال ، ج ۱ ، ص ۱۱۲ ، ح ۸۶ .

3.چهل حديث ، ص ۱۷۰ .

4.تحف العقول ، ص ۲۳.


نسيم حديث
208

خود ، عجب نكنند كه بنده اى را براى حساب به پا نمى دارم ، مگر آن كه هلاك گردد. 1
امام خمينى رحمه اللهپس از ذكر اين حديث ، از مناقشه در حساب كه حتى بزرگ تر از صديقان را به هلاكت مى كشاند ، به خدا پناه مى برد ، و بدينگونه نشان مى دهد كه عجب موجب مى شود كه خداوند با مناقشه و خرده گيرى و سخت گيرى در حساب ، تباهى درونى و انگيزه اى عملى را ارائه كند و شخص خودپسند را با دستى تهى از عمل ، روانه دوزخ سازد.
در حديثى كه اهل سنّت نقل كرده اند نيز ، به اين نكته تصريح شده است. 2
امام خمينى رحمه الله در سطرهايى پس از اين مسئله ، دگرباره به اين مسئله اشاره مى كند و چنين مى فرمايد :
اعتماد بر نفس و بر اعمال خود ، سبب مى شود كه انسان جاهل بيچاره ، خود را از حق تعالى مستغنى بداند و توجّه به فضل حق تعالى نكند و حق تعالى را ملزم بداند ـ به عقل كوچك خود ـ كه او را اجر و ثواب دهد و گمان كند كه اگر با عدل هم با او رفتار شود ، مستحقّ ثواب است. 3
براى تقويت بيشتر ، مى توان به احاديث «نهى از اتكال بر عمل» اشاره كرد ، كه به اين مسئله پرداخته و عاملان را به تكيه بر فضل و رحمت الهى فرا خوانده اند. 4

2 . زمينه تسلط شيطان

امام خمينى رحمه الله ، اين اثر را با حديث مكالمه موسى بن عمران عليه السلام و شيطان گوشزد كرده اند. در اين حديث ، حضرت موسى عليه السلام از شيطان مى پرسد: كدامين گناه بشر ، زمينه تسلّط تو را بر او فراهم مى آورد؟ و شيطان پاسخ مى دهد : هنگامى كه بر نفس خود عجب مى كند و

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۴ ، ح ۸ .

2.حلية الاولياء ، ص ۶ ، ح ۵۷ .

3.چهل حديث ، ص ۱۷۱ با اندكى ويرايش .

4.ر. ك : الكافى ، ج ۴ ، ص ۶۱ ، ح ۴ ؛ الامالى ، طوسى ، ص ۲۱۲ ، ح ۳۶۸ ، و ص ۵۳۰ ، ح ۱۱۶۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۲۸ ، ح ۲ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64806
صفحه از 369
پرینت  ارسال به