خود ، عجب نكنند كه بنده اى را براى حساب به پا نمى دارم ، مگر آن كه هلاك گردد. 1
امام خمينى رحمه اللهپس از ذكر اين حديث ، از مناقشه در حساب كه حتى بزرگ تر از صديقان را به هلاكت مى كشاند ، به خدا پناه مى برد ، و بدينگونه نشان مى دهد كه عجب موجب مى شود كه خداوند با مناقشه و خرده گيرى و سخت گيرى در حساب ، تباهى درونى و انگيزه اى عملى را ارائه كند و شخص خودپسند را با دستى تهى از عمل ، روانه دوزخ سازد.
در حديثى كه اهل سنّت نقل كرده اند نيز ، به اين نكته تصريح شده است. 2
امام خمينى رحمه الله در سطرهايى پس از اين مسئله ، دگرباره به اين مسئله اشاره مى كند و چنين مى فرمايد :
اعتماد بر نفس و بر اعمال خود ، سبب مى شود كه انسان جاهل بيچاره ، خود را از حق تعالى مستغنى بداند و توجّه به فضل حق تعالى نكند و حق تعالى را ملزم بداند ـ به عقل كوچك خود ـ كه او را اجر و ثواب دهد و گمان كند كه اگر با عدل هم با او رفتار شود ، مستحقّ ثواب است. 3
براى تقويت بيشتر ، مى توان به احاديث «نهى از اتكال بر عمل» اشاره كرد ، كه به اين مسئله پرداخته و عاملان را به تكيه بر فضل و رحمت الهى فرا خوانده اند. 4
2 . زمينه تسلط شيطان
امام خمينى رحمه الله ، اين اثر را با حديث مكالمه موسى بن عمران عليه السلام و شيطان گوشزد كرده اند. در اين حديث ، حضرت موسى عليه السلام از شيطان مى پرسد: كدامين گناه بشر ، زمينه تسلّط تو را بر او فراهم مى آورد؟ و شيطان پاسخ مى دهد : هنگامى كه بر نفس خود عجب مى كند و
1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۱۴ ، ح ۸ .
2.حلية الاولياء ، ص ۶ ، ح ۵۷ .
3.چهل حديث ، ص ۱۷۱ با اندكى ويرايش .
4.ر. ك : الكافى ، ج ۴ ، ص ۶۱ ، ح ۴ ؛ الامالى ، طوسى ، ص ۲۱۲ ، ح ۳۶۸ ، و ص ۵۳۰ ، ح ۱۱۶۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۲۸ ، ح ۲ .