>

213
نسيم حديث

به اين موضوع ، در روايات متعددى تصريح شده و از جمله امام على عليه السلام مى فرمايد:
الإعجاب يمنع من الازدياد؛۱خودپسندى، مانع رشد است.
و امام رضا عليه السلام مى فرمايد :
العُجب صارف عن طلب العلم ، داع إلى التخبّط فى الجهل؛۲خود شيفتگى ، انسان را از طلب علم منصرف مى كند و او را به فرو رفتن در جهل و نادانى فرا مى خواند .
در زندگى اجتماعى نيز ، شاهد اين اثر زيان بار هستيم. بسى از مديران و كارشناسان گرفتار مشكلات را مى يابيم كه چون از وضعيت خود خرسندند و نابسامانى كار خود را در نمى يابند ، به چاره جويى بر نمى خيزند و راه هاى حل مشكل را به جدّ و عزم ، نمى جويند و از اين رو ، از شكست و ناتوانى سر در مى آورند. امام على عليه السلام در اين باره ، چنين فرموده است:
من أعجب بحسن حاله ، قصر عن حسن حيلته؛۳هر كس از حالت خود خوشنود باشد ، از چاره جويى درست ، ناتوان مانَد.
وامام صادق عليه السلام مى فرمايد:
كم تجربه اى كه رأى و انديشه خود را مى پسندد، به رياست طمع نبندد . ۴

5 . تحقير

امام خمينى رحمه الله در بيان يكى از ديگر زيان هاى عجب مى نويسد :
از ديگر مفاسد عجب ، آن است كه به بندگان خدا با نظر حقارت بنگرد و اعمال مردم را ناچيز شمرد، اگر چه از اعمال خودش بهتر باشد، و اين نيز يكى از طرق هلاك انسان و خار طريق اوست. ۵

1.نهج البلاغة ، حكمت ۱۶۷ ؛ خصائص الأئمّة ، ص ۱۰۹ .

2.نزهة الناظر ، ص ۱۴۰ ، ح ۱۶ .

3.غرر الحكم ، ح ۷۸۲۵ .

4.الخصال ، ص ۴۳۴ ، ح ۲۰ .

5.چهل حديث ، ص ۱۷۱ .


نسيم حديث
212

قضاوت هاى خويش آگاه مى بود ، حاصل امر به اين بدى ها نمى بود. در اين صورت ، مى توانست نسبت به تعصب خود شيفته خويش گرايشى طنز آلود داشته باشد، كه البته به ندرت اتفاق مى افتد. معمولاً چنين شخصى معتقد است كه تعصبى در كار نيست ، وقضاوتش عينى و واقع بينانه است. اين امر موجب انحراف شديد قابليت تفكر و داورى او مى گردد ؛ زيرا هر بار كه او با خودش و آنچه هست سرو كار دارد، اين قابليت مكررا سست تر مى شود. ۱

4 . توقف رشد

اين پرسش ، فراروى بسيارى از عالمان اخلاق و نيز دانشمندان روان شناس و كارشناسان امر تعليم و تربيت قرار دارد ، كه چرا سقف رشد علمى و تعالى اخلاقى در برخى از افراد كوتاه است و پس از اندك حركت فكرى و علمى و تربيتى ، براى هميشه خاموش و متوقف مى ماند؟ چرا برخى تا واپسين لحظه هاى عمر سراسر پرتلاش خود ، از جوييدن و كاويدن و پرسيدن و فرا گرفتن ، دست نمى كشند و چراغ جان خود را با ديدن و شنيدن ، افروخته مى دارند و برخى ديگر ، با نخستين سختى و دشوارى ، از كاروان دانش كناره مى گزينند. اگر چه پاسخ هاى متعددى مى توان ارائه داد ، و يا تركيبى از عوامل گفته شده را عامل توقف رشد دانست ، اما ناگفته پيداست كه يكى از مهم ترين اين عوامل ، عجب و خودپسندى است. انسان براى حركت ، انگيزه نفسانى درونى و نيرومندى مى خواهد و براى اصلاح خود ، احتياج به قدرت غلبه كنندگى بر خود را دارد. انسان مى بايد ، فساد را ببيند تا اصلاح طلب گردد ، و آدمى بايد كوتاهى ، عيب و زشتى خود را باور داشته باشد تا در صدد رفع و اصلاح آن برآيد ، و پيشتر گفتيم كه بيمارى عجب ، از اين ديدن مانع مى شود و از پى بردن خرد به نقص ها جلو مى گيرد. امام خمينى رحمه الله در اين باره مى فرمايد :
يكى از مفاسد عجب ، كوچك شمردن معاصى است ، بلكه انسان معجب، درصدد اصلاح نفس خويش بر نمى آيد و خود را پاك و پاكيزه پندارد و هيچ گاه در فكر نمى افتد كه خود را از لوح معاصى پاك كند. ۲

1.دل آدمى و گرايشش به خير و شر ، ص ۸۹۱ .

2.چهل حديث ، ص ۱۷۱.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64602
صفحه از 369
پرینت  ارسال به