تكبّر مبتلا كند.
پيش از ارائه مستند روايى ، بهتر است به تفاوت كبر و عجب ، اشاره كنيم. عُجب ، دوست داشتن و تحسين خود است ، بدون آن كه در اين ميان ، خود را با ديگران بسنجد . به عبارت ديگر ، لازم نيست كه شخص معجب ، همواره خود را از ديگران بهتر ببيند ، بلكه كافى است كه اعمال خود را زيبا و فراوان و پر ارزش بپندارد ؛ خواه از اعمال ديگران بيشتر باشد و يا نباشد ، اما به طور معمول و در اكثر موارد ، اين زيبابينى به برتربينى سوق مى يابد و كبر متولد مى شود.
حقيقت كبر ، بزرگ شمردن خود از ديگران است و اين ، افزون بر كوچك ديدن ديگران كه از آثار عجب است ، خود ديدن و بزرگ شمردن خود را هم نياز دارد. از اين رو ، در نقل ديگرى از حديث مشهور «جنود عقل و جهل» ، امام كاظم عليه السلام عُجب را در مقابل خشوع قرار داده ، و چون خشوع با گردن فرازى و تكبّر متضاد است ، عجب با تكبّر ملازم و همراه مى شود. ۱
7 . خودنمايى
اگر انسان ، اعمال و كارهاى خود را زشت و ناقص ببيند ، نه تنها اشتياقى به اطلاع ديگران از آنها نخواهد داشت ، بلكه سعى در پنهان داشتن آنها خواهد داشت. عُجب و خود پسندى ، مانع ديدن نقص ، كمبود و زشتى هاى عمل مى شود و آنها را در ديده تار خود پسند ، زيبا جلو مى دهد و با يارى شيطان ، آنها را تمام و قابل ستايش مى بيند و از اين رو ، به ارائه آنها مى پردازد و دوستدار آگاهى ديگران از آنها مى شود. امام خمينى ، اين اثر زيان بار عُجب را چنين توضيح مى دهد :
و از مفاسد ديگر آن كه ، انسان را به ريا وادار كند ؛ زيرا كه انسان، نوعا اگر اعمالش را ناچيز شمارد و اخلاقش را فاسد داند و ايمانش را قابل نشمارد و معجب نباشد به ذات و صفات و اعمال خويش ، بلكه خود و همه چيز خود را زشت و پليد داند ، آنها را در