>

221
نسيم حديث

3 . شيوه شناختى

مى توان رواياتى را ارائه داد كه جهت كلى شيوه معالجه امام خمينى رحمه الله را تأييد مى كند و آن ، حل اساسى و خشكاندن ريشه عجب در فرد گرفتار عُجب است. اگر چه خطاب ها و شيوه به كار گرفته شده امام ، بيشتر به عُجب در عبادات و طاعات ناظر است ، اما به راحتى قابل تعميم است ؛ زيرا امام به تفكّر و انديشيدن در باطن اعمال ترغيب كرده است و اين ، همان به هوش آوردن و متوجه كردن فرد خودپسند است. و گفتيم كه زيان بارترين اثر عجب ، غفلت ، خواب خرد و نادرست انديشيدن شخص خود پسند است. اگر چنان چه فرد خود شيفته بيدار گردد و با دنياى بيرون و نيز داشته هاى درونى خود ، ارتباط معقول ، حقيقى و مطابق واقع برقرار كند و متناسب با حجم و اندازه آنها ، تصميم بگيرد و داورى كند ، به طور طبيعى ، كمالات داشته و پنداشته خود را پربهاتر و بزرگ تر از اندازه حقيقى آنها ، نمى بيند و به عيب ها و نقص هاى خود پى مى برد. اگر چه ، به سبب در عمق بودن اين صفت و وجود آن در ژرف ترين و دست نيافتنى ترين بخش وجودى انسان و قرار گرفتن آن در نهان ترين لايه هاى روان او ، انديشه ورزى و كاوشى عميق و پر دامنه مى خواهد ، اما با دستگيرى خداوند و درخواست از او ، مؤثر و كارآ خواهد بود ، و چند روايت بيان كننده عجز از معالجه فرد خودپسند را ، بر سخت بودن و طاقت فرسا بودن اين درمان ، حمل مى كنيم . ۱
روايات ، به امور ديگرى نيز توجه داده اند و از انسان خواسته اند تا به خود بينديشد و از آغاز و انجام خود آگاه گردد ، تا از رهگذر اين انديشه و آگاهى ، راه عجب را بر خود ببندد. امام باقر عليه السلام به جابر بن يزيد جعفى مى فرمايد:
سدّ سبيل العُجب بمعرفة النفس؛۲

1.امام صادق عليه السلام از حضرت عيسى عليه السلام نقل مى كند كه من بيماران لا علاجى را بهبود دادم و حتى با اذن الهى ، مردگان را زنده ساختم ، اما نابخردان را نتوانستم درمان كنم . و در پاسخ به پرسش از معناى نابخرد ، شخص معجب به رأى و نفس خود را معرفى مى كند. آن كه كمالات را يكسر از آنِ خود مى پندارد و هميشه حق به جانب است و به هيچ كس حق نمى دهد. ر. ك : الاختصاص ، ص ۲۲۱ .

2.تحف العقول ، ص ۲۸۵ .


نسيم حديث
220

چهل حديث به خود اختصاص داده است ، ۱ مى فرمايد:
اين اعمال را بايد مستور از چشم ها داشت ، اين اعمال از قبايح و فجايع است. بايد انسان از آنها خجالت بكشد و آنها را ستر كند.
و سپس از شر شيطان و نفس امّاره ، به خداوند پناه مى برد.

2 . شيوه گداختن

مى توان روش امام خمينى را گونه اى از شيوه گداختن دانست كه در درمان برخى بيمارهاى روانى به كار مى رود. روش درمانى مبتنى بر گداختن ، در واقع به برخورد سوزاننده و گدازنده اى اطلاق مى شود كه به يكباره ، بيمار را متوجه مى كند و با نهيب و هجوم يكباره ، منشأ و ريشه بيمارى را سوزانده و خشك مى كند.
اين روش كه در پرتو انسان شناسى الهى و جهان بينىِ دينى شكل گرفته است و برخى از روان شناسان مسلمان آن را تأييد نموده اند ، ۲ بر اين اساس استوار است كه آدمى را داراى قدرت تميز ميان نيكى و بدى و خير و شرّ مى داند و وى را انتخاب گر ، پويا و با گستره پهناورى از انگيزه ها و نيروهاى درونى مى بيند و از اين رو ، با اتكا به همين توانايى ها ، در مواقع ضرورى و خاص ، در نهايت شدّت ، با بيمار برخورد مى كند و از اين رهگذر ، او را به ترك رذيلت هاى نفسانى همچون كبر و عجب و برخى انحرافات جنسى وادار مى نمايد.
در روايات ، به برخى نمونه هايى دست مى يابيم كه مى توان آنها را در اين شيوه جاى داد ، و يكى از آنها در باره كسى است كه به حسب و نسب خود افتخار كرده وبدان باليده است. او نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آيد و مى گويد :
اى رسول خدا ! من فلان ، پسر فلانم و تا نه نفر از پدران خود را مى شمرد. رسول خدا بدون درنگ به او مى فرمايد: تو دهمى آنان در دوزخ هستى . ۳

1.امام در كتاب هاى ديگرش نيز اين هجوم تند و داغ را دارد ، ر. ك : آداب الصلاة ، ج ۱ ، ص ۱۷۶.

2.سبب شناسى و درمان بيمارهاى روانى ، مرتضى منطقى ، تهران ، جهاد دانشگاهى ۱۳۷۰ ، ص ۷۴۹ با اندكى تغيير .

3.ر. ك : الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۲۹ ، ح ۵ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64490
صفحه از 369
پرینت  ارسال به