>

227
نسيم حديث

همين حكمت باشد؛ چه بسيارى از مصيبت ديدگان ، با ورود در قبر و ديدارِ دوباره شخص از دست رفته ، بر پريشانى خود و گريه و لابه اطرافيان و همراهان مى افزايند.

2 . بى تابى نكردن

بى تابى و قرار از كف دادن و يا همان جزع و فزع ، واكنش افراد ضعيف در برابر مصيبت است. جزع ، به معناى بر هم خوردن تعادل روحى و روانى شخص مصيبت ديده است كه به دو گونه كارهاى اضافى و يا كم كارى ، بروز مى يابد. چنين شخصى يا به كارهايى رو مى آورد كه پيش تر نمى كرد ، و اين فعاليت ها بيشتر به شكل گريه و لابه و اظهار بى تابى و فرياد و هياهو ظاهر مى شود ، و يا از كارهاى لازم زندگى و روزمره خود دست مى كشد و دست بر دست مى نهد و در حالت بهت فرو مى رود و به مانند انسان هاى برق گرفته ، از فعاليت و كار هميشگى خود باز مى ماند . روايات متعددى اين حالت را منع كرده و بر زدودن و پيشگيرى از آن تأكيد دارد. امام على عليه السلام ، جزع و فزع و بى تابى را ، نه تنها موجب تخليه هيجان شخص مصيبت ديده نمى داند ، بلكه آن را افزايش دهنده مصيبت و موجب بزرگ نمايى آن نزد فرد آسيب ديده مى داند؛ ۱ چرا كه اين شخص ، با گوشه گيرى و كناره گيرى از فعاليت هاى روزانه و به جاى دل مشغولى به كار و تلاش ، به يادآورى مكرر مصيبت مى پردازد و همواره بدان مى انديشد. اين معناى واقعى مصيبت است؛ زيرا خود مصيبت ، كمتر از به يادآوردن آن زيان مى رساند و اين همان فرموده مولاى موحّدان است:
الجزع عند البلاء، تمام المحنة؛۲
ديگر امامان ما نيز بدين مسئله پرداخته و نهى هاى متعددى از آنان در جلوگيرى از جزع و بى تابى به ما رسيده است. ۳ بر اين اساس ، فعاليت هاى غيرعادى ، مانند لباس سياه را از تن بيرون نياوردن ، روزها و هفته ها به اصلاح سر و صورت نپرداختن و نظافت نكردن ، و گريبان چاك كردن و بر سر و سينه زدن ، همه نادرست است.

1.غرر الحكم ، ح ۲۰۴۳ ، ۶۵۳ و ۷۹۳۶ .

2.مائة كلمة ، جاحظ ، ح ۱۲.

3.ر. ك : ميزان الحكمة ، باب الجزع .


نسيم حديث
226

الف - شيوه هاى جلوگيرى از افزايش تنيدگى

روزها و لحظه هاى نخستين رويارويى با مصيبت ، سخت و تلخ است. فشار شديد مصيبت و بهت حاصل از آن ، انسان را گاه به فعاليت هاى غير عادى سوق مى دهد؛ برخى بى تابى مى كنند ، برخى به داروهاى تسكين دهنده روى مى آورند و برخى فعاليت هاى اضافى و جنب و جوش هاى بيهوده از خود نشان مى دهند. پس نخستين كار ما ، جلوگيرى از فعاليت هاى اضافى است كه گاه در حالت هاى خاص و شديدتر ، به كارهاى نابخردانه اى چون مصرف موادّ مخدّر و مستى آور مى كشد.

1 . سكون

در راويات ما ، از اينگونه فعاليت ها نهى شده است. امام على عليه السلام مى فرمايد:
إذا أتتك المحن فاقعد لها، فإنّ قيامك فيها زيادة لها؛۱چون محنت ها بر تو فرود آيد، در برابر آنها بنشين كه برخاستن تو در برابر آنها، به افزايش آن مى انجامد.
اين حديث ، جنب و جوش اضافى و فعاليت هاى بيهوده را به هنگام رسيدن مصيبت ، نادرست مى داند و مى فرمايد ، نه تنها كمكى به تسكين آن نمى كند ، بلكه موجب هدر رفتن توان روحى و جسمى فرد مصيبت ديده ـ كه بايد به گونه اى عقلانى و حساب شده هزينه شود ـ مى گردد. در جمله اى منسوب به امير مؤمنان عليه السلام ، چنين شخصى به مُختنق (كسى كه طناب به گردنش ، پيچيده شده و در حال خفگى است) تشبيه شده است. چنين كسى ، هرچه بيشتر بكوشد و دست و پا بزند ، به وخيم تر شدن وضعيت خود كمك كرده است. ۲
بازرگان ورشكسته اى كه يكباره و نسنجيده به تلاش هاى جسمانى خارج از حدّ توان و طاقت خود ، دست مى زند و مى خواهد در اولين فرصت ، شكست خود را جبران كند ، نه تنها مصيبت خود را جبران نمى كند ، كه سلامتى و آرامش را نيز از كف مى دهد. شايد حكم فقهى به كراهت ورود شخص مصيبت ديده در قبر عزيز از دست رفته اش ، ناشى از

1.غرر الحكم ، ح ۴۱۴۴.

2.شرح نهج البلاغة ، ج ۲۰ ، ص ۲۹۱.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64605
صفحه از 369
پرینت  ارسال به