>

229
نسيم حديث

به عبارت ديگر ، روايات ما ، واكنش افراد مصيبت ديده به صورت شكوه و گله و ابراز نارضايتى را منع كرده ، اما به جاى آن ، جايگزين مناسبى را پيشنهاد كرده است كه مناجات با خداوند و گريه و زارى به درگاه او ، و درخواست صبر و شكيبايى و نيز درخواست از خدا براى جبران صدمات به هر طريق كه خير و صلاح ما را در آن مى بيند ، آن جايگزين است.
اين جايگزين مناسب ، قابل مقايسه با توبه است كه نوعى خود افشايى در برابر خداست. توبه ، جايگزين «انتقاد از خود» در برابر ديگران و افشاى گناه و عيب نزد بيگانگان است. به عبارت ديگر ، خدا در اين ميان ، بهترين دوست صميمى و محرم راز ما مى شود ، چون رئوف و دانا و تواناست. دردهاى خود را با او مى گوييم و از او مى خواهيم كه بر ما رحمت آورد و نعمت از دست رفته را به گونه اى ديگر به ما بازگرداند و يا در سراى آخرت ، براى ما اندوخته كند.
از ميان روايات متعدد دلالت كننده بر اين معنا ، به يك روايت بسنده مى كنيم ، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
إذا أضاق المسلم فلا يشكونّ ربّه عز و جل، و ليشكِ إلى ربّه الّذى بيده مقاليد الاُمور و تدبيرها؛۱چون كار مؤمن سخت و تنگ شد، از پروردگارش عز و جل شكايت نكند، بلكه به او شكايت كند كه كليد و سر رشته همه كارها به دست اوست.
گفتنى است پاداش كسى كه شكايت حال خود را نزد مردم نبرد ، مغفرت الهى است و مطابق فرمايش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، خداوند آن را بر خود واجب كرده است. ۲ امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
من شكا إلى أخيه فقد شكا إلى اللّه ، و من شكا إلى غير أخيه فقد شكا اللّه ؛۳

1.تحف العقول ، ص ۱۱۴.

2.الترغيب و الترهيب ، منذرى ، ج ۴ ، ص ۲۸۶ ، ح ۳۶.

3.آنچه در اين ميان استثنا شده است ، شكوه به برادر دينى و دوست صميمى و حقيقى است كه در واقع ، شكوه به او ، شكوه به خداوند است. (بحار الأنوار ، ج ۷۲ ، ص ۳۲۵ ، ح ۱).


نسيم حديث
228

3 . سكوت

شيوه ديگرى كه در روزهاى نخستين ورود مصيبتْ كارگشاست ، سكوت و خاموشى است. شِكوه كردن و سفره دل دردمند خود را پيش هر كس باز نمودن ، تنها نتيجه اش خوار شدن و سبُك كردن خود است و كمكى به تخفيف درد ناشى از مصيبت نمى كند. به عبارت ديگر ، برون ريزى به هنگام مصيبت ، توصيه نشده ، بلكه سكوت و خاموشى ، راه جلوگيرى از فرسودگى اعصاب و روان در رويارويى با مصيبت است. سكوت ، به احتمال فراوان ، فرصت خلاقيت و كشف راه حل و جبران صدمه هاى ناشى از حوادث زندگى را به ذهن مى بخشد ، و به انسان فرصت مى دهد تا به چرايى و يا بزرگى و كوچكى مصيبت بينديشد و شيوه هاى رويارويى با آن را بيابد.
پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، برخى از بنى هاشم ، چنان بهت زده و ناراحت شدند كه بدون توجّه به حال و وضعيت خود ، بر سر و روى خود مى كوفتند و بى تابى مى نمودند ، امّا امام على عليه السلام ، به تصريح خود ، سكوت و خاموشى گزيدند و بدين وسيله ، با فقدان عزيزترين موجود هستى ، كنار آمدند. ۱

4. گفتگو با خدا

بسيارى ، نه توانايى ساكت ماندن و هيچ نگفتن را دارند و نه خواهان شكوه كردن و اظهار نارضايتى هستند. نه مى توانند شكايت نكنند و نه مى خواهند كه از خدا گله كنند. آنان ، نمى خواهند با چون و چرا كردن و شكايت نمودن و ناسزاگويى به كون و مكان ، كفرگويى را عيان سازند. روايات ما ، به اين دسته افراد توصيه كرده است كه سفره دل خود را نزد خدا و يا دوستان حقيقى خويش بگشايند و اعتراض هاى خود را به ناكام بودن جوان از دست رفته و نيازمند بودنِ مالْ باخته و ضعيف و پير و ناتوان بودنِ فردِ زخمى شده ، نزد خداوند ببرند.

1.و حملت نفسى على الصبر عند وفاته بلزوم الصمت والاشتغال بما أمرنى به من تجهيزه و تغسيله و تحنيطه و تكفينه والصلاة عليه و وضعه في حفرته و جمع كتاب اللّه و عهده إلى خلقه. (بحار الأنوار ، ج ۲۲ ، ص ۵۱۲ ، ح ۱۱ ، به نقل از الخصال صدوق).

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64924
صفحه از 369
پرینت  ارسال به