>

247
نسيم حديث

3 . نشانه محبت الهى

يكى از اسباب دردناك بودن مصيبت ، احساس اهانت از سوى خالق هستى و كوچك و خوار بودن نزد اوست. اين احساس اوليه و عمومى همه انسان هاست كه مى پندارند نعمت و خوشى ، اكرام خدا نسبت به انسان است و نه امتحان او و سختى و تنگى معيشت و بلا ، اهانت به اوست. ۱ اين احساس ، روح انسان را رنجور و دردمند مى سازد و موجب افسردگى هاى روحى شديدى در روان انسان مى شود. فردى با چنين نگرشى به مصيبت ،به گاه روياروشدن با صدمات و حوادث مصيبت بار ، به خود ناسزا مى گويد و خود را حقير و ناسالم مى شمرد. اگرچه اين نگرش و هجوم مصيبت ها ، اثر تربيتى دارد و هشدارهاى الهى موجب بيدارى و دريدن پرده غفلت انسان مى شود و از اين زاويه ، كاملاً مناسب و بلكه لازم است ، اما نبايد به شكل خودخورى و اضطراب و افسردگى بروز كند؛ زيرا بلا و مصيبت ، در هشدار و تنبيه خلاصه نمى شود و فلسفه وجودى آن ، منحصر به تأديب نيست ، بلكه حكمت آن ، گاه از انواع ديگرى مانند افزونى اجر و درجه است و به زبان روايات ما ، گاه نشانه محبت خداست و جالب توجه اين كه هرچه اين محبت بيشتر ، سيل بلاى الهى هم شديدتر و پى درپى تر مى شود. امام باقر عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
إذا أحبّ اللّه قوماً أو أحبّ عبداً، صبّ عليه البلاء صبّاً، فلا يخرج من غمٍّ إلّا وقع فى غمٍّ؛۲چون خدا قومى را دوست بدارد، سيل بلا بر او فرو مى ريزد، پس از اندوهى بيرون نرفته، در اندوهى ديگر فرو مى رود.
به عبارت ديگر ، شب و روزِ بندگان حقيقى خدا ، با سختى و بلا همراه است و آنان هر روز ، از اين جام محنت مى نوشند. در افق هاى زبرين اين آسمان عشق ، كسانى اند كه مال و دارايى و فرزند را يك جا از دست داده اند و پاكبازانى هستند كه چون حسين بن على عليه السلام ، همه چيز خود را فدا نموده اند. اينان ، مصداق بارز «حبّ بالغ» در كلام پيامبر اكرم اند:
إذا أحبّ اللّه عبداً ابتلاه، فإذا أحبّه اللّه الحبّ البالغ افتناه. قالوا: و ما افتناؤه؟ قال: لا يترك له مالاً و ولداً؛چون خدا بنده اى را دوست بدارد، او را گرفتار مى سازد و چون او را به تمام و كمال دوست بدارد، به باد فنايش مى دهد. گفتند: يعنى چه؟ فرمود: مال و ثروت و فرزندى براى وى نمى نهد.
گفتنى است اين درجات ، ويژه هر كس نيست ، اما اختصاصى هم به انبيا ندارد و انسان هاى مخلص و پيرو امام معصوم عليه السلام هم ، قادر به وصول به اين منزلت هستند. امامصادق عليه السلام در حضور سدير چنين مى فرمايد:
إنّ اللّه إذ أحبّ عبداً غتّه بالبلاء غتّاً، و إنّا أو إيّاكم يا سدير! لنصبح به و نمسى؛۳خداوند چون بنده اى را دوست بدارد، او را در بلا فرو مى برد و ما و شما اى سدير! با آن صبح و شام مى كنيم (همواره غرق در بلا و گرفتارى هستيم).
حاصل اين نگرش ژرف ، زيبا ديدن مصيبت و محبوب گشتن آن مى شود ، همان جمله اى كه زينب ، دختر شير خدا ، پس از آن همه مصيبت جانگداز ، در حضور دشمن خدا ، عبيداللّه بن زياد گفت: «ما رأينا إلّا جميلاًً». مصيبت در اين قاموس چنين ترجمه اى مى يابد: «بهاى عشق و محبّت الهى».
هرچه اين محبّت بيشتر و هرچه بنده بزرگ تر ، رنج و بلا فزون تر است. روايات متعددى بر وابستگى اين دو به هم تأكيد كرده اند و فزونى بلا را به شدت دين و ايمان ، محبّت و قرب و منزلت عبد نزد خدا پيوند زده اند. ۴ و حافظ چنين سروده است:

هر كه در اين بزم مقرّب تر استجام بلا بيشترش مى دهند
اين نگرش ، مى تواند در اطرافيان مصيبت ديده و محيط پيرامونى او نيز مؤثر باشد. آنان ، ديگر مصيبت را اهانت به او نمى بينند تا شماتت كنند ، بلكه گاه بر اثر افزايش معرفت و آگاهى از سنّت هاى الهى ، مصيبت نديدن و هميشه به سلامت رهيدن را نشانه بى ارج و قربى او نزد خداوند مى بينند. اينان ، مانند اصحاب رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، به عكس تصوّر اوليه ما و به هنگام نفرين و در پاسخ شرارت بدكاران به او ، چنين مى گويند: خدا به تو طول عمر ، فرزند زياد و ثروت فراوان عطا كند و هيچ مصيبتى هم به تو نرسد ، ۵ يعنى تو رانده درگاه حق شوى و نشانه اى از محبت خدا بر سيماى خود نبينى.
در داستان ورود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خانه يكى از اهالى مدينه براى ميهمانى ، آمده است كه ايشان ديدند مرغى بر لبه ديوار نشست و تخم گذاشت و تخم مرغ پس از غلتيدن از لبه ديوار ، به حياط منزل فرو افتاد ، اما نشكست. اظهار شگفتى كردند و صاحب خانه بهعادت معمول ، با فخر و شادمانى گفت ، من مدت هاى مديد است كه هيچ خسارتى به اموالم و هيچ ناراحتى اى به خانواده ام نرسيده است. حضرت بى درنگ برخاست و بيرون آمدند و فرمودند: ممكن نيست كسى محبوب خداوند باشد ، اما بلايى نبيند. ۶
در برخى روايات داريم كه خداوند مراقب بنده خويش است و حداقل در هر چهل روز ، او را با تازيانه بلا نوازش مى كند. ۷ و آن كه را در اين مدت ، به سلامت مانده ، ملعون خوانده اند و چون شگفتى راويان را ديده اند ، خراش و لطمه و لغزش و سقوط و پاره شدن بند كفش و اين گونه سختى هاى جزيى را هم ، از همين نوازش هاى الهى برشمرده اند.

1.خداوند در آيه ۱۵ و ۱۶ سوره فجر ، اين ويژگى انسان را مطرح و آن را نفى كرده است.

2.بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۱۸۸ ، ح ۴۵.

3.الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۵۳ ، ص ۶.

4.ر. ك : ميزان الحكمة ، عنوان بلاء ، باب ۴۰۶.

5.ر. ك : المصنف ابن أبي شيبة ، ج ۶ ، ص ۱۵۰.

6.الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۵۶ ، ح ۲۰.

7.ر. ك : بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۱۹۱ ، ح ۴۹.


نسيم حديث
246

نويدبخش مى گردد.

ج - زودودن كبر و غفلت

سلامت هميشگى ، دارايى بى پايان ، راحتى دايمى و خوشى جاويدان ، مصلحت زندگى بشر در اين دنيا نيست؛ زيرا نه امكان دارد و نه اگر به وجود آيد ، سودمند است. انسان غرق در خوشى و عيش ، سر به طغيان مى نهد و از بندگى خدا و فروتنى در برابر خلق خدا ، سر مى پيچد. بلا و مصيبت ، هشدارهايى براى به راه آمدن ما هستند. سختى و رنج و از دست دادن هاى گاه و بيگاه ثروت و سلامت و فرزند ، تكبّر و گردن فرازى را هرچند موقت ، از دل هاى ما بيرون مى راند و تواضع و تذلّل درونى را براى ما به ارمغان مى آورد. مبادا كه سرمست و مغرور گرديم و انسانيت خود را گم كنيم. امام على عليه السلام در چند جا از كلام خود به نفى اين كبر و غرور و دريدن حجاب غفلت اشاره كرده و چنين فرموده است.
و لكنّ اللّه يختبر عباده بأنواع الشدائد ، و يتعبّدهم بأنواع المجاهد، و يبتليهم بضروب المكاره، إخراجاً للتكبّر من قلوبهم، و إسكاناً للتذلّل فى نفوسهم، و ليجعل ذلك أبواباً فتحاً إلى فضله، و أسباباً ذللاً إلى عفوه؛۱خداوند بندگانش را با سختى هاى گوناگون مى آزمايد و به انواع كارهاى سخت وامى دارد و به ناخوشى هاى گوناگون گرفتار مى سازد، تا تكبّر را از دل هايشان براند و فروتنى را در جان هايشان جاى دهد، و تا آن را دروازه هايى گشوده براى احسانش و وسيله و زمينه اى براى عفوش قرار دهد.

2 . يارى گر ديدن مصيبت

اگر به هر يك از ما ، وعده اى پر ارزش دهند و شرط نيل به آن را گذراندن يك دوره سخت آموزشى و آزمايشى قرار دهند ، كسى جز دون همّتان ، از قبول آن تن نمى زنند. گاه ، خداوند براى بندگان خود ، جايگاهى در نظر گرفته است كه رفيع و والاتر از انديشه و خيال اوست و از اين رو ، كوشش و عبادت مناسب براى وصول به آن مرتبه را به عمل نمى آورد. خداوند براى چنين فردى ، بلايى نازل مى كند تا با صبر بر آن بلا اجر گيرد وبالاتر رود. اين گفته صريح پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله است:
إنّ الرجل ليكون له الدرجة عند اللّه لا يبلغها بعمله، حتّى يُبتلى ببلاءٍ فى جسمه فيبلغها بذلك؛۲انسان، نزد خدا درجه اى دارد كه با عملش بدان نمى رسد، تا آن كه خدا او را به مصيبتى در جسمش گرفتارش مى كند، تا به آن درجه برسد.
بر اين اساس ، نگرش به مصيبت تغيير مى كند و آن را يك دوره آزمايشى سودمند مى بينيم كه در ارتقاى درجه ما مؤثّر است. دوره اى كه هرچند تلخ و سخت است ، اما نتيجه اى شيرين دارد. نكته باقى مانده آن است كه نبايد تصور شود ، تنها مصيبت هاى جسمى چنين خاصيتى دارند؛ زيرا اگرچه روايت امام صادق عليه السلام در اين زمينه نيز به ابتلاى جسمى اشاره دارد ، ۳ اما روايت ديگرى از همين امام همام عليه السلام ، به مصيبت هاى مالى نيز تصريح مى كند. متن حديث چنين است:
إنّه ليكون للعبد منزلة عند اللّه ، فما ينالها إلّا بإحدى الخصلتين: إمّا بذهاب ماله، أو ببليّةٍ فى جسده؛۴عبد را منزلتى نزد خداست كه جز با دو ويژگى بدان نمى رسد: از دست رفتن مال يا گرفتارى در جسم.

1.ر. ك : شرح ابن ابى الحديد ، ج ۱۳ ، ص ۱۳۱ و ۱۵۶.

2.بحار الأنوار ، ج ۸ ، ص ۱۷۴.

3.بحار الأنوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۱۲ ، ح ۱۶.

4.الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۵۷ ، ح ۲۳.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64462
صفحه از 369
پرینت  ارسال به