>

25
نسيم حديث

مى ايستاد ، احساس كوتاهى به ديده خيال نمى آمد و چاق و لاغر نيز نمى نمود و شكم وى با سينه ، مساوى بود.

زيبا دوستى

پيامبر ، با اين همه زيبايى ، در پى زيباتر كردن و آراستن خود نيز بود و اين را وظيفه همه انسان ها مى شمرد. او خدا را زيبا مى ديد و دوستدار زيبايى معرّفى اش مى كرد و مى فرمود :
خدا زيباست و زيبايى را دوست دارد ، و دوست دارد كه اثر نعمت هاى فراوان خود را بر بنده اش ببيند و از درويشى و گدانمايى، متنفّر است.۱
چون از امام صادق عليه السلام معناى اين سخن را جويا شدند ، فرمود :
منظور، تميزكردن لباس و خوشبوكردن خود و گچكارى و زيباسازى خانه و پاكسازى حياط است. حتى اگر بتوانيد پيش از در رسيدن شب، چراغى در خانه بيفروزيد، نادارى را مى راند و روزى را مى افزايد .۲
پيامبر صلى الله عليه و آله ، هميشه به ياران خود سفارش مى نمود كه به خود برسيد ، پوشش و لباس خود را نيكو كنيد و خانه هاى خود را به سامان كنيد و در اصلاح موى سر و صورت ، حتى به موهاى درون بينى نيز بپردازيد كه اين كارها ، بر زيبايى شما مى افزايد. ۳
حضرت ، دوست داشت هم خود زيبا باشد و هم اصحابش ، چونان خال زيبايى در ميان مردم ، جلوه بنمايند و هرگاه كه كسى را آشفته موى و پريشان و كثيف و نازيبا مى ديد ، با لحنى عتاب آلود مى فرمود: «بهره بردن از نعمت ها و نماياندن آنها جز اين است؟» ۴ و يا با استفهامى از سر انكار مى فرمود: «آيا اين مرد ، مقدارى آب براى موهايش نيافته است؟» .
پيامبر ما صداى زيبايى نيز داشت. جوهره صداى حضرتش بلند و آهنگ سخنش ، چنان زيبا بود كه به گفته امام كاظم عليه السلام ، به هنگام قرائت قرآن و خواندن نماز ، از ابراز همه

1.وسائل الشيعة ، ج ۱ ، ص ۴۳۲ ، ح ۲.

2.ميزان الحكمه ، باب ۵۳۴ (جمال).

3.الأمالى ، طوسى ، ج ۱ ، ص ۲۷۵ ، ح ۵۲۶ .


نسيم حديث
24

بينندگان مى نهادند.
در توصيف حضرت محمّد صلى الله عليه و آله ، مى خوانيم كه گونه هاى حضرتْ برجسته ، دهانش به اندازه و گردنش در زيبايى ، به سان نقره بود. چانه اش كوتاه و متناسب و پيشانى اش اندكى متمايل به جلو و موهايش موجدار و خوش حالت بود. چهره اش پرگوشت مى نمود و نه سخت و استخوانى .
رسيدگى مداوم حضرت به موهاى سر و صورتش ، تأييدكننده همان سخنى بود كه خود در باره موى زيبا فرموده بود كه : «موى زيبا ، پوشش خدادادى است ، آن را گرامى بداريد». خود نيز در گفتار و رفتار ، نشان داده بود كه گرامى داشتن مو ، يعنى مراقبت هميشگى از آن و ماليدن انواع روغن هاى گياهى و خوشبو و معطر و مقوى به آن و مقدم تر و مهم تر از همه ، شانه زدن مكرّر و منظم و با صبر و حوصله آن .
پيامبر ، از زيبايى ، هيچ كم نداشت و چون با مردم رو به رو مى شد ، پيشانى اش چونان چراغى روشن و نورانى ، آنان را به سوى خود مى كشيد و آن گاه كه در صحراى داغ عربستان ، دانه هاى عرق بر پيشانى اش مى نشست ، مرواريد غلطانى را مى مانست كه از سطحى صيقلى ، فرو مى چكد و سُر مى خورَد.
اين سر و صورت زيبا ، بر اندامى زيباتر قرار داشت ، بر استخوان ها و مفصل هايى درشت و مردانه و اعضا و جوارحى محكم و استوار. پيامبر كاملاً چهار شانه و دست ها و پاهايش بلند و كشيده بود. كف دست ها فراخ و مانند دست عطرفروشان ، معطّر. دست ها و پاها صاف و بدون گره و ساق ها معتدل و بدون چربى اضافه بود و ران ها نيز چندان كلفت و ضخيم نبود ، اما لگن خاصره او به سان مردان شجاع ، اندكى پهن بود.
با اين همه زيبايى ، بسيارى ، لبخند پيامبر را انتظار مى كشيدند؛ زيرا لب هاى زيباى حضرت را از هم مى گشود و دندان هاى سپيد ، مرتب و گشاده حضرتش را نمايان مى كرد ، درست مانند برقى سريع كه پرده از دانه هاى زيباى باران برمى دارد ، به همان درخشش و به همان سرعت.
پيامبر ما از كوتاه قدان ، بلندتر و از بلند قامتان ، كوتاه تر بود ، اما در كنار هر كس كه

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64849
صفحه از 369
پرینت  ارسال به