>

251
نسيم حديث

5 . امانى ديدن نعمت ها

عبارت «او را از دست داديم» چنين مى فهماند كه آن شى ء را از آنِ خود مى دانسته ايم كه به سبب خاصى از ما گرفته اند. احساس مالكيت بشر نسبت به ثروت ، فرزند و دوستان صميمى اش ، مانع از توجه به اين معنا مى شود كه هيچ چيز از آنِ او نيست و تنها براى گذراندن زندگى چند روزه دنيا ، آن هم نه براى هميشه آن ، نعمت هايى خرد و كلان در اختيارش نهاده اند. مطابق آيه استرجاع ، ما خود نيز از آن خداييم و اختياردار ما ديگرى است و اين ، به معناى امانى ديدن نعمت هاست و هيچ كس مالك اصلى را به خاطر استردادامانتش خود نكوهش نمى كند ، بلكه اگر فرد امانتدار ، از بازپس گيرى امانت ، شكوه كند ، او را سرزنش مى كنند و طمع او را مى نكوهند. بر اين اساس ، ديگر گله گزارى از مصيبت و پرسيدن از دست دادن فلان شى ء ، نابجا است و ناراحتى از دست دادن به ناراحتى جدايى و دورى ، تنزل مى يابد و از كينه ورزى نسبت به مدبّر هستى جلو مى گيرد.
در اين نگاه ، مى توانيم بپذيريم كه ده ها سال مصلحت بوده است فلان عزيز و فلان شى ء در دست ما به امانت باشد و اكنون ، حكيمانه است كه در دست ما نباشد. آن كه سپرده را نزد ما نهاده است ، حق دارد بدون اطلاع و رضايت ، آن را از ما بازپس گيرد ، پس اگر مصلحت ما نيز در اين باشد و اجرى هم براى ما منظور شود و راه رضايت ما را هم در دستان خود ما قرار دهد ، جايز و عادلانه است كه امانت را بازپس گيرد.
در بخش آينده ، خواهيم گفت كه رضايت ما ، چگونه نعمت موقت از دست رفته را به نعمت بازگشته جاويد تبديل مى كند. در اينجا به داستان ابو طلحه انصارى و همسرش اشاره مى كنيم كه چه سان ، بر اساس اين نگرش ، داغ از دست رفتن فرزند را به آسانى تحمّل كردند.
أبوطلحه ، پسرش را بسيار دوست داشت و چون بيمار شد و از دنيا رفت ، مادرش او را در پارچه اى پيچيد و در گوشه اى از اتاق نهاد و به اهل خانه هشدار داد كه مبادا از اين موضوع ، چيزى به أبوطلحه بگويند. سپس خوراكى آماده ساخت و خود را خوشبو كرد و پس از آمدن ابو طلحه و پاسخى توريه آميز به او در باره فرزند و آوردن غذا و در كنارش آرميدن و آرامش يافتن وى ، گفت: اى ابو طلحه! آيا از اين كه امانتى را كه نزد ما بود به صاحبش برگردانيم ، خشمناك مى شوى؟ ابوطلحه گفت: سبحان اللّه ! نه. زن گفت: پسرت ، امانت الهى نزد ما بود ، پس او را گرفت. ابوطلحه گفت: من از تو به شكيبايى ، سزاوارترم. پس برخاست و غسل كرد و دو ركعت نماز خواند و نزد پيامبر آمد و قضيه را بازگفت. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند به شما بركت دهد و سپاسْ خداوند را كه در ميان امتم ، زنى شكيبا همچون زن شكيباى بنى اسراييل نهاد ، و پيامبر داستان آن زن را گفت. ۱

1.مسكن الفؤاد ، ص ۶۹؛ بحار الأنوار ، ج ۸۲ ، ص ۱۵۰ ، ح ۱.


نسيم حديث
250

4 . آگاهى از فناپذيرى دنيا

مصيبت ، از دست دادن چيزى است و اين چيز مى تواند از امور دنيايى و يا آخرتى باشد. از دست دادن توفيقات الهى و فرصت هاى گرانبها براى نيكى و طاعت ، به هيچ روى قابل جبران و تسكين پذير نيستند ، اما اشياى مادى و بهره هاى دنيوى ، اين گونه نيست. نعمت هاى اين دنيا ، خود به خود رو به زوال و فنا دارند و دير يا زود از ما جدا مى گردند و اگر آنها از ما جدا نشوند ، ما از آنها جدا مى شويم. فناپذيرى دنيا و لذت و خوشى آن ، يك اصل مسلم و قابل مشاهده است. جوانان ، پير مى شوند ، سلامتى ، به بيمارى تبديل مى شود ، دوستان و خويشان ، رهسپار سراى جاويد مى شوند و اموال نيز ، فرسوده و از كار افتاده مى گردند. دنيا ، جاى چنين چيزهايى است. دنيا ، براى رفتن است و نه ماندن. به فرموده امام على عليه السلام ، عزت و فخر دنيا پيوسته و جاويد نيست و زينت و نعمت آن ، رو به زوال است. ۱ اين ، بدان معناست كه ما در هر مصيبت يك چيز از دست رفتنى را از دست داده ايم ، و خيال نادرست ما ، آن را جاويدان مى پنداشته است. با چنين نگرشى ، چه غصّه اى از مصيبت داشته باشيم؟ درست است كه شى ء از دست رفته ، براى ما كارآ و مفيد بوده است ، اما قرار بر اين نبوده كه هميشه چنين و يا وجود داشته باشد. از آغاز ، قرار براين بوده كه تا مدتى محدود و معين پيش ما باشد و سپس در لحظه اى كه نزد خداوند معلوم و مطابق خير و مصلحت ما و جهان هستى است ، از ما گرفته شود. تنها نكته آن كه ما تاريخ اين جدايى را نمى دانستيم ، اما به صورت كلى ، فناپذيرى آن را پذيرفته بوديم. اگر ما به اين شناخت ، مسلّح شويم ، هميشه آماده مصيبت ديدن و از دست دادن عزيزترين كسان و گران بهاترين اموال خود هستيم ، بى آن كه خم بر ابرو بياوريم. در اين نگرش ، دنيا جاى سختى و رنج است و نه خوشى و غنودن با آرامش خاطر كامل. دنيا جاى تلاش است و نه گرفتن مزد؛ و اين شناخت ژرف ، رنج هاى زندگى را برايمان گوارا و تحمل ما را بيشتر مى سازد و نيروى پيشگيرى از پريشانى خيال به هنگام ورود سيل آساى سختى ها را ، به ارمغان مى آورد.
آيه « لَقَدْ خَلَقْنَا الْاءِنسَـنَ فِى كَبَدٍ؛۲بى گمان انسان را در رنج آفريديم » و حديث «اگر تو برادرت را از دست ندهى ، برادرت تو را از دست مى دهد» و نيز صفتِ «پيچيده بودن دنيا در بلا و سيطره كامل بلا بر سراسر زندگى» ، چشم بصيرت ما را مى گشايد و ما را به همان نتيجه اى مى رساند كه امام على عليه السلام فرموده است:
مَن أبصر بالدنيا تهاون بالمصائب؛هر كس با ديده بصيرت به دنيا بنگرد، مصيبت ها را آسان مى گيرد.۳

1.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۴۳۱.

2.سوره بلد ، آيه ۴.

3.كنزالعمّال ، ج ۱ ، ص ۲۸۵ ، ح ۱۳۸۸.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64401
صفحه از 369
پرینت  ارسال به