>

255
نسيم حديث

روبه رو هستيم. امرى كه از مراجعه به كتاب هاى لغت عربى نيز به خوبى هويدا مى شود. خليل بن احمد فراهيدى در كتاب العين از كهن ترين كتب لغت عرب ، چند معنا براى «كرم» ذكر مى كند ، اما نخستين آنها را «شرف الرجل» مى داند و «كرامت» را اسم مصدر همين معنا برمى شمرد. ۱
جوهرى نيز در الصحاح به طريقه شناخت معناى واژه از طريق معناى متضاد آن ، «كرم» را ضد «لؤم» دانسته است و «كريم» را به «صفوح» يعنى بسيار درگذرنده و عفوكننده ، تفسير كرده است. ۲ اين دو لغت دان ، به معانى ديگر «كرم» اشاره كرده اند كه ارتباطى به بحث ما ندارد. ابن فارس به شيوه متعارف خود ، معناهاى واژه را دسته بندى كرده و در اينجا آنها را به دو دسته تقسيم كرده است. او چنين مى گويد:
الكاف والراء والميم أصل صحيح، له بابان: أحدهما شرف فى الشى ء فى نفسه، أو شرف فى خُلق من الأخلاق. يقال: رجل كريم، وفرس كريم، ونبات كريم، وأكرم الرجل؛ إذا أتى بأولاد كرام، واستكرم: اتّخذ علِقاً كريماً، وكَرم السحاب: أتى بالغيث، وأرض مكرُمة للنبات؛ إذا كانت جيّدة النبات. والكرم فى الخلق، يقال : هو الصفح عن ذنب المذنب. قال عبد اللّه بن مسلم بن قتيبة: الكريم: الصفوح، واللّه تعالى هو الكريم الصفوح عن ذنوب عباده المؤمنين.
والأصل الآخر، الكَرْم، وهى القلادة، قال: عدوس السُّرى لا يعرف الكرم جيدها، وأمّا الكَرْم فالعنب أيضاً؛ لأنّه مجتمع الشُّعَب، منظوم الحبّ . ۳
بقيّه لغت دانان نيز به مجموع آنچه تا حال آورديم ، اشاره كرده اند. ۴ آنچه در اين ميان قابل پيگيرى است ، ترادف «كرم» با «شرف» است كه دو لغت دان بزرگ عرب ، خليل بن احمد و ابن فارس ، به آن ره نموده اند و ما در بحث روايى و براى اصطياد احاديث بيش تر ، از آن به عنوان يك كليد واژه خوب ، استفاده مى كنيم.
از مجموع آنچه مى توان در لغت ديد ، چيزى جز آنچه در فرهنگنامه دهخدا به درستى آمده است ، نمى توان فهميد . اكنون نيز در شعر و ادب پارسى ، كرامت را همان بزرگى وبزرگوارى تفسير مى كنند و فرد كريم را بزرگوار و كار كريمانه را كار بزرگوارانه معنا مى نمايند و اين بزرگى را چيزى غير از بزرگى مقدار و حجم و اندازه در نظر مى آورند ، هر چند آن را به افراد انسانى و كارهاى اختيارى ، اختصاص مى دهند و از اين نظر با كاربرد عربى آن متفاوت مى شود. در زبان عربى ، همان گونه كه در لغت هم به آن اشارت رفت ، صفت كريم را براى اسب و گياه و ابر و زمين هم به كار مى برند ، هرچند آنان نيز بزرگى و كرامت را حداقل در بسيارى موارد. به معناى بزرگى ظاهرى به كار نبرده اند. اين يك مرز بسيار روشن براى راه يافتن به معناى حقيقى كرامت و مقصود نهايى متون دينى از آن است. رمزى كه تفاوت «كرامت» را با «عظمت» به خوبى روشن مى كند و مؤلّفه پنهان كرامت را گوشزد مى نمايد.

1.العين ، ماده «كرم» .

2.صحاح اللغة ، ماده «كرم».

3.معجم مقاييس اللغة ، ماده «كرم».

4.ر. ك : القاموس المحيط؛ لسان العرب و... [ماده «كرم»] .


نسيم حديث
254

تاج كرامت انسان

چكيده

كرامت چيست و مؤلفه هاى معنايى آن كدامند؟ كريم كيست و نشانه هاى آن چيست؟ كرامت از ديدگاه لغت دانان و حديث شناسان چگونه تعريف مى شود؟ و پيش تر از همه اينها، خداوند متعال كدامين خلعت فاخر را، بر قامت انسان پوشانده است كه كسى را جز او سزاوار عطاى تاج كرامت جانشينى اش نديده است؟ اين عطاى آسمانى در چه زمينه هايى پديد مى آيد، رشد مى كند و به اوج مى رسد و در كدام عرصه، رنگ مى بازد، كاهش مى يابد و از ميان مى رود؟ جايگاه اخلاق و عمل در كرامت و نيز رابطه آن با دين و عقيده چيست؟
پژوهش حاضر با استفاده از آيات و روايات به پاسخ اين پرسشها روى آورده و در انتها نيز به رفتارهاى ايجابى و سلبى شخص كريم پرداخته است. يعنى رفتارهايى معمول يك انسان كريم و رفتارهايى كه از آنها عارى و دور است.
كليد واژه ها : كرامت انسان ، رتفار كريمانه ، اخلاق حديثى ، كريم و لئيم .

كرامت در ادب فارسى و عربى

دهخدا در فرهنگنامه سترگ خود ، نخستين معناى كرامت را بزرگى ورزيدن و معناى دوم را جوانمرد گرديدن دانسته است. او سپس ، برابرهاى ديگر كرامت را اينگونه برمى شمرد :
سخاوت، جوانمردى، نواخت و احسان، بخشندگى، داد و دهش و بزرگوار داشتن كسى، سرافرازى، ارجمندى، رفعت. ۱
اين همه ، ما را از همان آغاز به اين نكته رهنمون مى كند كه با مفهوم نسبتاً پرگستره اى

1.لغت نامه دهخدا ، واژه «كرامت».

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64675
صفحه از 369
پرینت  ارسال به