>

269
نسيم حديث

نسيم حديث
268

استفاده از واژه «يستدلّ» به ما مى فهماند كه كرامت ، يك روحيه درونى و سرشته با ذات است و ما از طريق روى گشاده و گستردگى نيكى فرد به آن پى مى بريم. همان رفتارهايى كه دو امام پيشين نيز به آن اشاره كردند.
بر اين اساس ما مى توانيم همه رواياتى را كه گونه اى رفتار را به شكل قضيه حمليه ، بر موضوع «كرم» حمل مى كنند ، از همين مقوله دانسته و اينگونه اتحاد موضوع و محمول را نشانه شدت ملازمه ميان صفت كرامت و رفتار بيان شده ، بدانيم؛ رفتارهايى مانند تحمّل خسارت و پرداخت غرامت ديگران ، ۱ شكيبايى نيكو ، ۲ برتر نشاندن و ترجيح آبرو بر دارايى ، ۳ جود و احسان همگانى و گسترده ۴ و انجاز و عمل به وعده ، نگاهدارى و مهار كردن زبان ۵ كه همگى در روايات بيان شده اند. ۶
نتيجه سخن آن كه ، تعريف كرامت در روايات گاه به شكل حمل اجزا و مؤلفه هاى درونى كرامت بر آن است ، مانند «كرم الرجل دينه» كه از نوع متعارف و معمول قضاياى حمليه در منطق است و «حدّ ناقص» به شمار مى آيد و گاه به شكل حمل عوارض لازم بر ماهيت آن است كه در اين تعريف ها مشاهده كرديم و «رسم تامّ و ناقص» در تعريف هاى منطقى به شمار مى آيد. به گمان اين قلم ، بيش تر تعريف هاى روايى از مقوله كرامت ، از گونه دوم و حمل لوازم ماهيت و نه اجزاى آن و به شيوه شناخت «إنّى» و «آيه اى» است و تأييد كامل اين سخن در ارائه شناسه هاى متعدد از «كريم» مى آيد.

كريم كيست؟

روايات غنى و سرشار از معرفت اهل بيت عليهم السلام يك فهرست طويل از نشانه هاى «كريم» در دسترس ما نهاده اند و پدر پيشوايان شيعه ، امام على عليه السلام ، دستيابى به مصداق اين صفات رااز داشتن گوهرى نفيس و گران بها ، مغتنم تر مى شمرد. ۷ امامان ما عليهم السلام با ارائه صفات متعدد و رفتارهاى متنوع ، فرد كريم را نماينده زمينى خداوند كريم دانسته اند كه بى ترديد فرد اكمل و اتمّ آن ، پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله مى باشد. ۸ حاصل اين سخن ، آن است كه شخص كريم ، بسيارى از صفات كمالى و جمالى خداوند را در مقياس انسانى و زمينى در خود جلوه مى دهد و اين راهى كلى براى تمييز دادن كريم از غير كريم است و مصداق جزئى و دقيق آن ، همان است كه در روايات به صورت نشانه هاى رفتارى بيان شده است. مؤلّف گرانقدر ميزان الحكمه ، اين نشانه ها را در دو باب «الكريم» و «من أخلاق الكرم» از عنوان «الكرم» گرد آورده است و ما نيز بر همان اساس به ارائه اين نشانه ها مى پردازيم.
برخى از اين نشانه ها به شيوه عملكرد كريم در باره مال و دارايى اشاره مى كند؛ مانند:
بكثرة الإفضال يعرف الكريم؛با فراوانى بخشش، كريم شناخته مى شود.الكريم من صان عرضه بماله؛كريم، كسى است كه آبرويش را با دارايى خود حفظ كند.الكريم من جاد بالموجود؛كريم، كسى است كه آنچه دارد ببخشد.
برخى نيز ، به رفتارهاى حاصل از روحيه درونى و نهادينه شده كريم در عرصه ارتباطات و تعامل هاى اجتماعى مى پردازد؛ يعنى آنچه كه از كريم به گاه برخورد با رفتارهاى گوناگون همنوعان پديدار مى شود؛ مانند:
الكريم إذا قدر صفح، وإذا ملك سمح، و إذا سُئل أنجح؛كريم، چون قدرت يابد، درگذرد و چون مالى به دست آورد، ببخشد و چون چيزى از او خواسته شود، برآورده كند.الكريم يأبى العار ويكرم الجار؛كريم، از ننگ ابا دارد و پناهنده را بزرگ مى دارد.الكريم يتغافل وينخدع؛كريم چنان تغافل مى كند كه گويى فريب خورده است.

1.همان ، ح ۹۶۴ و ۱۲۹۷.

2.همان ، ح ۱۱۰۲.

3.ميزان الحكمة ، ج ۴ ص ۲۶۸۴ ، عنوان «الكرم» ، ح ۱۷۵۰۲.

4.غرر الحكم ، ح ۱۷۶۱ ، ح ۱۴۵۰.

5.همان.

6.ميزان الحكمة ، ج ۴ ، ص ۲۶۸۴ ، عنوان «كرم» ، ح ۱۷۵۰۳ ، ح ۱۷۵۰۴.

7.ر. ك : غرر الحكم ، ح ۷۳۹۲.

8.ر. ك : ميزان الحكمة ، ج ۳ ، ص ۲۶۸۵ ، ح ۱۷۵۲۴.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64383
صفحه از 369
پرینت  ارسال به