>

283
نسيم حديث

موجود و گواه مناسبى است. اين روايت را امام صادق عليه السلام از طريق پدران بزرگوارش از حضرت على عليه السلام گزارش مى كند. ابتدا يهوديان و مسيحيان و پس از آن ، دهريان و ثنويان و مشركان خلاصه انديشه هاى خود را بيان مى كنند و سپس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بدون هيچ تلخى و درشتى ، خلاصه تعاليم اسلام را بيان مى كند و يهوديان را اين چنين مستدل و منطقى طرف خطاب قرار مى دهد: «آيا آمده ايد كه من سخن شما را بى دليل بپذيرم؟» و چون آنان پاسخ منفى مى دهند ، مطالبه دليل مى كند و سپس به آرامى و نرمى ، دليل هاى آنان را نقض مى كند و دوباره به آنان اجازه استدلال و اشكال مى دهد و سپس آن را نقض مى كند و تا آن جا ادامه مى دهد كه يهوديان در مى مانند و مى گويند: «اى محمّد! به ما فرصت بده تا در باره آنچه ما گفتى ، بينديشيم». و رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «با دل هايى منصف بينديشيد ، تا خداى متعال شما را هدايت كند».
سپس به همين شيوه با مسيحيان و ديگر گروه ها ، مجادله مى كند و همه را مجاب مى سازد. اين گزارش طولانى ، در الاحتجاج و تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام نقل شده ۱ و يكى از چندين موارد مناظره پيامبر است.
ائمّه نيز ، الگوهاى برتر بحث و گفتگوى مسالمت آميز و خردمندانه هستند ، آنان مذاكرات مهمى با خوارج ، شاميان و ديگران داشته اند كه همچون مناظراتشان با زنادقه و هندويان غير مسلمان ، سرشار از منطق و شكيبايى و استدلال است.
امامان نه تنها مخالفان خود را كافر نمى خواندند ، بلكه آنها را قابل هدايت مى دانستند و بسيارى را هم هدايت كردند. مناظرات امام صادق عليه السلام با امثال ابوشاكر ايصانى و ابن ابى العوجاء به عنوان نمايندگان فكرى سرشناس غيرمسلمان و برخى زنادقه ناشناس و نيز مناظره امام رضا عليه السلام با گروهى از ايشان ، همه سرشار از حكمت و دور از خشونت و درشتى است. ۲
در حوزه درون دينى نيز ، امام على عليه السلام با شوراى خلافت به پرسش و پاسخ و احتجاجو استدلال مى پردازد ۳ ؛ حضرت فاطمه عليهاالسلام ، جز سخن منطقى چيزى نمى گويد ۴ و ديگر ائمه عليهم السلام نيز ، تنها به گفتگوى سياسى و فرهنگى ـ نه ارعاب و تهديد و زورگويى ـ روى مى آورند. آنان به حقانيت خود اعتقاد راسخ دارند و به ابزار و وسيله بيان آن نيز مجهّزند و موفّقيت و برترى عقيده خود را باور دارند. از اين رو ، نه به باطل مى گرايند و نه از ابزارهاى غير عقلانى سود مى جويند. تنها نمونه هاى سخت گيرى ، جنگ امام على عليه السلام با خوارج و فشار ائمه عليهم السلام بر غاليان است و سرّ هر دو ، يكى است: كنار نهادن منطق و استدلال از سوى اين دو دسته و روى آوردن به قتل و تهمت و افترا. ائمه عليهم السلام تا آنجا كه امكان داشت ، با آنان نجنگيدند و با تحمّل ، پاسخ دادند تا آن كه ايشان از مسير گفتگو بيرون رفتند و باب زور و هجوم ناجوانمردانه را گشودند.
غاليان ، ائمه عليهم السلام را از جايگاه انسان كامل فراتر بردند و به خدايى رساندند و سپس جاى آنان را با امام خواندن خود گرفتند ، و لاابالى گرى و محبّت افراطى و دشمنى كور را با غير شيعه رواج بخشيدند و صريح و بى پرده ، سخن ائمه را تحريف كردند و گستاخانه خواستند تا فرصت هدايت را از ائمه عليهم السلام بگيرند . در اين فضا ، ائمه عليهم السلام چاره اى جز طرد نديدند؛ چه ، آنان دشمنان دوست نما بودند كه در ميان عامه مردم ، چهره اى مخالف نداشتند تا بتوان با آنان به بحث نشست ، بلكه خود را پيروانى كامل و حقيقى مى خواندند ، و مناظره رهبر ، با پيرو فدايى ادعايى ، چه معنايى دارد؟!
براساس دسته بندى مخاطب ، امكان گفتگوى امام باقر عليه السلام با حسن بصرى و نافع و سالم از غير شيعه فراهم است و انجام مى گيرد ، ۵ اما امكان مناظره همان امام با حمزه زبيدى ، بنان ، مغيرة بن سعيد و ديگر غاليان فراهم نيست و از اين رو ، بعدها دستور تكذيب و مهجور نهادن آنان و اتباعشان صادر مى شود. ۶ امكان گفتگوى امام صادق عليه السلام با أبو حنيفه و رهبران معتزله و زيديه وجود دارد و صورت مى پذيرد ۷ و موقعيت مناظره امامبا أبوالخطاب غالى با وجود نامه هاى امام به او و دعوتش به خردورزى ، فراهم نمى آيد. ۸ و امام رضا عليه السلام چاره اى جز طرد واقفيان پرمدعا نمى بيند. ۹
به واقع ، اين شيوه در هر دو بعد آن ، برگرفته از قرآن است. آيه 46 سوره عنكبوت مى فرمايد:
«وَ لَا تُجَـدِلُواْ أَهْلَ الْكِتَـبِ إِلَا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِلَا الَّذِينَ ظَـلَمُواْ مِنْهُمْ » ؛
و با اهل كتاب جز به شيوه جدال احسن، مجادله نكنيد، مگر ستمكاران آنها.
اين آيه شريفه مجادله نيكو با اهل كتاب را اجازه مى دهد ، اما مجادله نيكو را با ظالمان آنها اجازه نمى دهد. علّامه طباطبايى به قرينه سياق ، منظور از ظالمان را كسانى مى داند كه مدارا و نرمى و همراهى با آنان كارساز نيست ، كسانى كه جدال نيكو را نشانه ضعف تلقى مى كنند و مى پندارند كه حيله اى از سوى مناظره گر است تا آنان را در عقيده خود متزلزل كنند. ۱۰
ائمه عليهم السلام در حوزه درون دينى ، با عالمان غير شيعه نيز گفتگو و احتجاج هايى داشته اند و مناظره هاى آنان ، منحصر به حوزه كلام و عقايد و ابواب توحيد و عدل و امامت نيست و از اين زمره ، مناظره فقهى امام كاظم عليه السلام با أبو يوسف ، شاگرد بزرگ أبو حنيفه ۱۱ ، و امام جواد عليه السلام با يحيى بن اكثم ، مثال زدنى است. ۱۲

1.الإحتجاج ، ج ۱ ، ص ۲۷ ۴۴ ؛ تفسير منسوب به امام عسكرى ، ص ۵۳۰ ، ح ۳۲۳ .

2.بنگريد : گفتگوى تمدن ها ، محمّدى رى شهرى ، فصل آخر «نمونه هايى از گفتگو» .

3.الإحتجاج ، ج ۱ ، ص ۱۸۸ .

4.همان ، ص ۱۱۹ .

5.همان ، ج ۲ ، ص ۵۹ ۶۳.

6.بنگريد : اختيار معرفة الرجال ، ج ۲ ، ص ۵۹۳ ، ۸۱۰ و ۸۱۱ .

7.الإحتجاج ، ج ۲ ، ص ۱۱۰ ۱۲۲.

8.اختيار معرفة الرجال ، ج ۲ ، ص ۵۷۷ و ۵۸۲ .

9.همان ، ج ۲ ، ص ۷۵۸.

10.تفسير الميزان ، ج ۱۶ ، ص ۲۴۲.

11.ر. ك : الإحتجاج ، ج ۲ ، ص ۱۶۸ و ۲۴۰.

12.همان.


نسيم حديث
282

جدال به قصد غلبه باطل بر حق تفاوت دارد ، اما نمى تواند به جدال حق و به قصد كشف حقيقت ملحق شود و چون اصل جدال ، گونه اى كشمكش روحى ميان انسان هاست ، بر همان اصل ناپسندى باقى مى ماند و حسن و نيكويى نمى يابد. امام رضا عليه السلام در فرمانى اكيد ، از شيعيان ، خواسته است چنين جدال هايى را واگذارند. ۱

2 . بر پايه مخاطب

دين اسلام در ساحت اجتماع ، خنثى و دور از واقعيات خارجى نيستند. اسلام گزاره هايى قابل اجرا را پيش مى كشد و پيروان اديان ديگر و منكران را به پذيرش ، باور و پيروى خود فرا مى خواند. در اين ميان ، گاه دين از سوى پيروان خود دچار اختلاف در برداشت ها و فهم ها مى شود و باورمندان هر نظر ، در اركان و يا فروع دين دچار تفاوت انديشه مى شوند.
توان مندى هر دين ، در حلّ اين دو اختلاف است: يكى اختلافى كه با غير پيروان خود دارد ، و ديگر ، اختلافات ميان پيروان خود. خوشبختانه اسلام در طول تاريخ حيات خود توانسته است الگوهايى قابل اجرا براى حلّ اين دو گونه اختلاف ، ارائه دهد. قرآن ، بندگان خدا را كسانى مى داند كه به سخن ، گوش فرا دهند و از بهترين آن پيروى كنند؛ نه آن كه از آغاز ، با گوش بسته ، سخن ديگران را نادرست شمارند يا پس از شنيدن ، بدون انديشه و درنگ ، انكار كنند و نپذيرند. ۲ قرآن ، خردمند رهيافته را كسى مى داند كه استماع و پيروى از بهترين سخن را سرلوحه كار خود بداند و به گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله ، آن را فرا گيرد ، از هر كه آمده باشد. ۳ بر اين اساس ، اسلام به ديگر اديان اجازه سخن گفتن مى دهد و متقابلاً از آنها مى خواهد كه به پيام او گوش بسپارند.
در حوزه برون دينى ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به پيروان همه دين ها اجازه داد دليل ها ، پرسش ها و اشكالات خود را مطرح كنند و گزارش تفصيلى اجتماع پنج مكتب يهودى ، مسيحى ، طبيعت پرستى ، دوگانه پرستى و شرك عرب نزد پيامبر صلى الله عليه و آله ، در كتب حديث

1.الاختصاص ، شيخ مفيد ، ج ۱ ، ص ۲۴۷ ، ح ۱۱۹.

2.سوره زمر ، آيه ۱۸.

3.فردوس الأخبار ، ج ۲ ، ص ۱۶۸ ، ح ۲۸۴۱ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64412
صفحه از 369
پرینت  ارسال به