نيز هشام بن حكم را مى طلبد و مجلس مناظره شكل مى گيرد. امام عليه السلام خود بر مباحث و سير آن نظارت مى كند و اشكال ها ، ضعف ها و قوّت ها را برمى نمايد و اصحاب خود را پرورش مى دهد. ۱
همچنين امام صادق عليه السلام در پاسخ به يكى از ديگر اصحابش كه از تبعيض در جواز و منع از مناظره برايش سؤال پديد آمده است ، مى فرمايد :
هذا أبصر بالحجج و أرفق منه ؛۲وى به استدلال ها، بيناتر و از ديگرى مداراى بيشترى دارد.
گفتنى است وجود هميشگى مخالفان و دگرانديشان ، ضرورى مى سازد كه كسانى براى مقابله با آنان تربيت شوند و يتيمان شيعه را در دامان پر مهر مذهب نگاه دارند. شيخ شهيد كه يكى از صدها مشعلدار حيات تشيّع است ، روايات مربوط به فضيلت اين كفالت معنوى را در كتاب منية المريد آورده است. ۳
كفالتى كه تنها از عهده عالمان متعهد بر مى آيد ؛ عالمانى كه به تعبير روايت ، مى توانند قفل جهل را بگشايند و شبهه ها را بروايند و از زمره ياوران ائمه شوند و با زبان ، برابر دشمنان ايشان ايستادگى كنند تا در قيامت ، حجّتشان نزد خدا گويا باشد. ۴
آرى ، حوزه هاى علميه ، هماره شاهد سر برآوردن چنين رادمردانى بوده است و اكنون بر ما است كه اين مشعل را فروزان نگاه داريم و با مجهز شدن به توان علمى و فنّى مناظره و رعايت آداب و دورى از آفات ، حقانيت گزاره هاى دينى را ، در عرصه انديشه و گفتگو به اثبات رسانيم.
جالب توجه است كه اين سؤال و شك در جواز مناظره ، قرن ها پيش در حوزه هاى علميه مطرح و حل شده است. بسى پيشتر از شيخ شهيد و در حوزه بغداد ، سيد مرتضى به شيخ مفيد مى گويد: «معتزله و حشويه مى گويند كه مناظره ، با اصول مذهب اماميه در