>

287
نسيم حديث

نيز هشام بن حكم را مى طلبد و مجلس مناظره شكل مى گيرد. امام عليه السلام خود بر مباحث و سير آن نظارت مى كند و اشكال ها ، ضعف ها و قوّت ها را برمى نمايد و اصحاب خود را پرورش مى دهد. ۱
همچنين امام صادق عليه السلام در پاسخ به يكى از ديگر اصحابش كه از تبعيض در جواز و منع از مناظره برايش سؤال پديد آمده است ، مى فرمايد :
هذا أبصر بالحجج و أرفق منه ؛۲وى به استدلال ها، بيناتر و از ديگرى مداراى بيشترى دارد.
گفتنى است وجود هميشگى مخالفان و دگرانديشان ، ضرورى مى سازد كه كسانى براى مقابله با آنان تربيت شوند و يتيمان شيعه را در دامان پر مهر مذهب نگاه دارند. شيخ شهيد كه يكى از صدها مشعلدار حيات تشيّع است ، روايات مربوط به فضيلت اين كفالت معنوى را در كتاب منية المريد آورده است. ۳
كفالتى كه تنها از عهده عالمان متعهد بر مى آيد ؛ عالمانى كه به تعبير روايت ، مى توانند قفل جهل را بگشايند و شبهه ها را بروايند و از زمره ياوران ائمه شوند و با زبان ، برابر دشمنان ايشان ايستادگى كنند تا در قيامت ، حجّتشان نزد خدا گويا باشد. ۴
آرى ، حوزه هاى علميه ، هماره شاهد سر برآوردن چنين رادمردانى بوده است و اكنون بر ما است كه اين مشعل را فروزان نگاه داريم و با مجهز شدن به توان علمى و فنّى مناظره و رعايت آداب و دورى از آفات ، حقانيت گزاره هاى دينى را ، در عرصه انديشه و گفتگو به اثبات رسانيم.
جالب توجه است كه اين سؤال و شك در جواز مناظره ، قرن ها پيش در حوزه هاى علميه مطرح و حل شده است. بسى پيشتر از شيخ شهيد و در حوزه بغداد ، سيد مرتضى به شيخ مفيد مى گويد: «معتزله و حشويه مى گويند كه مناظره ، با اصول مذهب اماميه در

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۷۱ ، ح ۴.

2.تصحيح الاعتقاد ، شيخ مفيد ، ص ۷۱.

3.منية المريد ، ص ۱۱۴.

4.الأمالى ، مفيد ، ص ۳۳ ، ح ۷.


نسيم حديث
286

دانشى ندارد و يا دارد ، اما نمى تواند بر زبان آورد ، حق ورود به اين ميدان را ندارد.
اين تقسيم بندى به وضوح در روايات ديده مى شود. أبو خالد كابلى از اصحاب امام صادق عليه السلام ، مؤمن طاق متكلّم زبردست شيعه را در روضه مسجد نبوى مى بيند كه چگونه به پرسش هاى اطرافيانش پاسخ مى دهد. به وى نزديك مى شود و مى گويد: «امام صادق عليه السلام ما را از گفتگو نهى كرده است» . مؤمن طاق مى گويد: «آيا به تو فرمان داد كه مرا هم بازدارى؟» أبو خالد مى گويد: «نه» و اين ماجرا را نزد امام صادق عليه السلام مى برد و به امام مى گويد كه مؤمن طاق ، نهى شما را مخصوص من مى داند و خود را مشمول نهى نمى شمارد. امام صادق عليه السلام لبخند مى زند و مى گويد: «اى ابو خالد! مؤمن طاق با مردم سخن مى گويد و از عهده اش برمى آيد؛ اما تو نمى توانى از عهده برآيى» . ۱ همين سؤال و جواب را عبدالاعلى و نيز طيّار با امام صادق عليه السلام دارند و امام ، با همين مضمون پاسخ مى دهد. ۲
افزون بر اين ، سيره عملى امام صادق عليه السلام در ميدان دادن به برخى از اصحاب خود ، اما در يك رشته خاص ، نشان دهنده دخالت توانايى مناظره گر در جواز مناظره است. كشّى روايتى نقل كرده است كه نشان دهنده قدرت علمى و توان مناظره حمران بن اعين در قرآن ، ابان بن تغلب در ادب عربى ، مؤمن طاق در فقه و طيّار ، هشام بن سالم ، هشام بن حكم در مباحث كلامى و اعتقادى است. تخصّص اين سه راوى اخير نيز ، به مباحث قضا و قدر و توحيد و امامت تقسيم شده ، و حاكى از رعايت دقت و ظرافت در انتخاب شخص مناظره گر از سوى امام عليه السلام است. ۳
در گزارشى حاكى از سيره عملى امام صادق عليه السلام ، جلوگيرى يونس بن يعقوب از گفتگو به چشم مى آيد. امام پس از آن كه به يونس مى گويد: «اگر مى توانستى خوب مناظره كنى ، اجازه مى دادم» ، او را روانه مى كند تا هر يك از متكلّمان اصحابش را كه يافت بياورد و او حمران بن اعين و احول و هشام بن سالم و قيس بن ماصر را گرد مى آورد و امام عليه السلام ، خود

1.اختيار معرفة الرجال ، ج ۲ ، ص ۴۲۴ ، ح ۳۲۷.

2.همان ، ج ۲ ، ص ۶۱۰ و ۶۳۸.

3.همان ، ج ۲ ، ص ۵۴۴ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64905
صفحه از 369
پرینت  ارسال به