إيّاكم و المراء و الخصومة؛ فإنّهما يمرضان القلوب على الإخوان، و ينبت عليهما النفاق ؛۱
از مراء و دشمنى بپرهيزيد كه آن دو، دل هاى دوستان را به هم چركين مى كند و نفاق را بر آن مى روياند.
سيره امام صادق عليه السلام نيز نشان مى دهد كه حتى در برابر كفرآميزترين سخنان رقيب ، نبايد خشم گرفت و به پرخاشگرى روى آورد. اين سيره را ، نه دوستان و شيعيان امام صادق عليه السلام كه مخالفان و زنديقان مى گويند. ابن ابى العوجاء كه از سركردگان زنادقه است ، چون با تندى و خشم مفضّل بن عمر روبرو مى شود ، مى گويد :
اگر تو از ياران جعفر بن محمّد صادق عليه السلام هستى، بدان كه وى با ما چنين سخن نمى گويد و با مثل دليل هاى تو، مناظره نمى كند و بيشتر از آنچه تو شنيدى از ما مى شنود و به ما ناسزا نمى گويد و در پاسخ ما، حق كشى و ستم روا نمى دارد. او بردبار، باوقار، خردمند و استوار است و هيچ گاه درشتى بر وى عارض نمى شود. سخن ما را مى شنود و به ما گوش مى سپرد و تمام دليل هاى ما را فرا مى گيرد تا آنجا كه گمان مى كنيم راه را بر او بسته ايم، آن گاه با سخنى اندك و كلامى كوتاه، دليل ما را از ميان مى برد و ما را به دليلش ملزم مى سازد و راه بهانه و عذر را مى بندد و نمى توانيم پاسخى به او بدهيم، اگر تو از ياران اويى، مانند او با ما گفتگو كن. ۲
6 . پشت گرمى به باطل
همان گونه كه پشت گرمى به حق ، مايه موفقيت در مناظره است ، يارى جستن از باطل ، موجب ناكامى است. اين كار قوم نوح بوده و نيز اقوامى كه در پى آنها آمدند. ايشان بى توجّه به كارآ نبودن باطل در ميدان حقيقت ، خود را به عقاب الهى گرفتار كردند. خداى متعال مى فرمايد:
«كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةِ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جَـدَلُوا بِالْبَـطِـلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ» ؛ ۳پيش از اينان، قوم نوح و بعد از آنان، دسته هاى مختلف (ديگر) تكذيب كردند و هر امتى، آهنگ رسول خدا را كرد تا او را برگيرند و به و سيله باطل، جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند، پس آنان را فرو گرفتم، پس چگونه بود عقاب من؟
بنابر گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله ، كسانى كه به باطل روى مى آورند تا در جدال با حق ، آن را فرو كشند ، از سوى خداى متعال لعنت شده و از رحمت او دور گشته اند. ۴
اين آيه ، اگرچه براى باطل انديشان ، تهديدى جدّى و سخت است ، اما به حق گرايان نويد مى دهد كه از هياهوى مجادله گران به باطل نهراسند و هماره اين اميد را در دل خود زنده نگاه دارند كه با رعايت آداب گفتگو و پرهيز از آفت هاى آن ، مى توانند عرصه انديشه را از باطل گرايى و هواپرستى پاك سازند و بوستان انديشه را ، سرشار از گل هاى حق و حقيقت كنند ـ ان شاء اللّه ـ.