>

299
نسيم حديث

إيّاكم و المراء و الخصومة؛ فإنّهما يمرضان القلوب على الإخوان، و ينبت عليهما النفاق ؛۱ از مراء و دشمنى بپرهيزيد كه آن دو، دل هاى دوستان را به هم چركين مى كند و نفاق را بر آن مى روياند.
سيره امام صادق عليه السلام نيز نشان مى دهد كه حتى در برابر كفرآميزترين سخنان رقيب ، نبايد خشم گرفت و به پرخاشگرى روى آورد. اين سيره را ، نه دوستان و شيعيان امام صادق عليه السلام كه مخالفان و زنديقان مى گويند. ابن ابى العوجاء كه از سركردگان زنادقه است ، چون با تندى و خشم مفضّل بن عمر روبرو مى شود ، مى گويد :
اگر تو از ياران جعفر بن محمّد صادق عليه السلام هستى، بدان كه وى با ما چنين سخن نمى گويد و با مثل دليل هاى تو، مناظره نمى كند و بيشتر از آنچه تو شنيدى از ما مى شنود و به ما ناسزا نمى گويد و در پاسخ ما، حق كشى و ستم روا نمى دارد. او بردبار، باوقار، خردمند و استوار است و هيچ گاه درشتى بر وى عارض نمى شود. سخن ما را مى شنود و به ما گوش مى سپرد و تمام دليل هاى ما را فرا مى گيرد تا آنجا كه گمان مى كنيم راه را بر او بسته ايم، آن گاه با سخنى اندك و كلامى كوتاه، دليل ما را از ميان مى برد و ما را به دليلش ملزم مى سازد و راه بهانه و عذر را مى بندد و نمى توانيم پاسخى به او بدهيم، اگر تو از ياران اويى، مانند او با ما گفتگو كن. ۲

6 . پشت گرمى به باطل

همان گونه كه پشت گرمى به حق ، مايه موفقيت در مناظره است ، يارى جستن از باطل ، موجب ناكامى است. اين كار قوم نوح بوده و نيز اقوامى كه در پى آنها آمدند. ايشان بى توجّه به كارآ نبودن باطل در ميدان حقيقت ، خود را به عقاب الهى گرفتار كردند. خداى متعال مى فرمايد:
«كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةِ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جَـدَلُوا بِالْبَـطِـلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ» ؛ ۳پيش از اينان، قوم نوح و بعد از آنان، دسته هاى مختلف (ديگر) تكذيب كردند و هر امتى، آهنگ رسول خدا را كرد تا او را برگيرند و به و سيله باطل، جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند، پس آنان را فرو گرفتم، پس چگونه بود عقاب من؟
بنابر گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله ، كسانى كه به باطل روى مى آورند تا در جدال با حق ، آن را فرو كشند ، از سوى خداى متعال لعنت شده و از رحمت او دور گشته اند. ۴
اين آيه ، اگرچه براى باطل انديشان ، تهديدى جدّى و سخت است ، اما به حق گرايان نويد مى دهد كه از هياهوى مجادله گران به باطل نهراسند و هماره اين اميد را در دل خود زنده نگاه دارند كه با رعايت آداب گفتگو و پرهيز از آفت هاى آن ، مى توانند عرصه انديشه را از باطل گرايى و هواپرستى پاك سازند و بوستان انديشه را ، سرشار از گل هاى حق و حقيقت كنند ـ ان شاء اللّه ـ.

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۰۰ ، ح ۱.

2.بحار الأنوار ، ج ۳ ، ص ۵۸ .

3.سوره غافر ، آيه ۵ .

4.توحيد ، صدوق ، ص ۴۶۱ ، ح ۳۳.


نسيم حديث
298

دارد. از اين رو است كه انديشه و هوا و هوس در دو قطب مخالف هم قرار دارند ، هرچه تيرگى و غبار هوس بيشتر گردد و هورا كشيدن و دست تكان دادن افزون تر شود ، رأى درست دورتر و دورتر مى گردد و اين ، همان پاسخ امام على عليه السلام به زيد بن صوحان ، يار بزرگ و جانباز خود است كه پرسيد: «كدام مردم ، استوار انديش ترند؟ و امام پاسخ داد:
من لم يَغُرّه الناس من نفسه، و من لم تَغُرّه الدنيا بتشوُّفِها؛۱آن كه به سبب (توجه و تشويق مردم) خود را گول نزند و دنيا جلوه فروشى هايش فريبش ندهد.
آرى ، بسيارى از مناظره هاى عمومى و در پيش ديد مردم ، زمينه فريب را فراهم مى آورد و كمتر مى شود كه مناظره گر به تشويق و تقبيح مردم بى اعتنا باشد تا حقيقت گويد و يا حقيقت شنيده را تصديق كند.

5 . خشم و خصومت

مناظره ، براى جلوگيرى از خشونت و خصومت است و از اين رو ، خود بايد پيراسته از خشم و درگيرى باشد. اگر گفتگو خشمگينانه و از سر كينه و دشمنى باشد ، نه تنها دو طرف را به حقيقت نمى رساند ، كه به عداوت و كينه ورزى مى كشاند. هر چند لجاجت يك طرف بحث ، تعصب ورزيدن و نپذيرفتن سخن حق ، حقگو را ناراحت مى سازد ، امّا مهار نكردن اين خشم ، فضاى گفتگو را غبارآلود مى كند و قدرت استدلال را مى كاهد و به تعبير امام على عليه السلام ، شعور و فهم را متلاشى مى سازد. ۲ انسان خشمگين ، سينه اش تنگ و به ياوه گويى كشيده مى شود. ۳
خشم نابهنگام ، حجّت را از ياد مى برد و حتى بر چگونگى سخن گفتن و بيان انديشه كه دومين ركن يك مناظره موفق است ، اثرى زيانبار مى نهد. نهى امام على عليه السلام از خصومت ورزى و مراء ، مى تواند ناظر به همين حقيقت باشد :

1.معانى الأخبار ، ص ۱۹۹ ، ح ۴.

2.كنز الفوائد ، ج ۱ ، ص ۳۱۹.

3.غرر الحكم ، ح ۵۱۳۶ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64450
صفحه از 369
پرینت  ارسال به