مناظره چهارم: احتجاج با غير مسلمانان ۱
اين مناظره كه يكى از بزرگ ترين مناظره هاى امام رضا عليه السلام است ، نشان دهنده گستره دانش امام عليه السلام است. امام رضا عليه السلام در يك مجلس و به تنهايى با بزرگان يهود و نصارا ، رؤساى صابئين ، پيروان زرتشت و ديگر متكلمان ، مناظره مى كند و بر همه آنها چيره مى شود و حتى عمران صابى را مسلمان مى كند. راوى اين مناظره سترگ ، حسن بن محمّد نوفلى و گردآورنده عالمان و تشكيل دهنده مجلس ، فضل بن سهل ، وزير مأمون است ، هر چند با اطلاع يافتن مأمون ، جلسه بحث نزد او شكل مى گيرد.
حسن بن محمّد نوفلى كه نگران فرجام اين مناظره سنگين است از سر دلسوزى ، به امام هشدار مى دهد و امام با لبخندى به او مى فرمايد:
اى نوفلى، آيا بيم آن دارى كه آنان در احتجاج و مناظره بر من غلبه كنند؟ ... آن گاه كه براى يهوديان از توراتشان دليل آوردم و براى مسيحيان از انجيل، بر اهل زبور از زبور، بر صابئين به عبرانى و با هربذان به فارسى، با روميان رومى و با هر كس به زبان مخصوص خود سخن گفتم و همه را مجاب نمودم، مأمون مى فهمد كه جايگاه والايى را غصب كرده و از كارش پشيمان خواهد شد. ۲
آرى ، امام رضا عليه السلام طبق قرار و پس از وضو ساختن و صبحانه خوردن به مجلس مناظره مى رود و پس از احترامات معمول ، جاثليق ، عالم نصرانى مناظره راآغاز مى كند. امام رضا عليه السلام در اين مناظره به سخنان يوحنا و نيز جايگاه خاص بشارت به محمّد صلى الله عليه و آله در سفر سوم انجيل اشاره مى كند و جاثليق را ياراى انكار نمى ماند. سپس امام به جاثليق مى گويد: «تو هر چه مى خواهى بپرس»؛ و جاثليق از مسائل مربوط به مسيحيت مى پرسد و امام دقيق و كامل پاسخ مى گويد. آن گاه امام رضا عليه السلام با يك روش بديع ، حمله اى تصنّعى را متوجه حضرت عيسى عليه السلام مى كند تا جاثليق از آن برآشوبد. امام رضا عليه السلام مى فرمايد: حضرت عيسى عليه السلام نماز كم مى خواند و روزه كم مى گرفت چون جاثليق مى گويد: عيسى عليه السلام همه روز روزه بود و همه شبها به عبادت مشغول بود ، امام رضا عليه السلام بلافاصله مى پرسد: حضرت عيسى عليه السلام براى چه كسى روزه مى گرفت و نماز مى گزارد؟! جاثليق كه طبق عقيده ديگر مسيحيان آن روزگار معتقد به خداوند بودن عيسى بود ، پاسخى نداشت.
امام رضا عليه السلام سپس سؤال ديگرى از جاثليق مى پرسد و پس از آن به گفتگو با رأس الجالوت مى پردازد. رأس الجالوت بزرگ يهوديان در آن جمع است و امام عليه السلام در گفتگوى دو بخشى با او و جاثليق ، جاثليق را مقرّ به توحيد مى كند و براى رأس الجالوت نيز سخنانى از تورات مى آورد و در يك مباحثه نسبتاً طولانى ، او را نيز مجاب مى كند و سپس هربذ بزرگ ، رئيس زرتشتيان مجلس را به بحث مى خواند و او را با اندك سؤال و جوابى مجاب و بى پاسخ مى كند و سپس به بحثى دامنه دار با عمران صابى مى پردازد . مباحثه امام با عمران ، ژرف تر است و رنگ فلسفى و كلامى بيشترى دارد. عمران صابى ، پرسشهاى دقيق تر و مشكل ترى طرح مى كند و امام رضا عليه السلام نيز پاسخ هايى در خور مى دهد و همين پاسخ ها ، عمران را مسلمان مى كند و چون بقيه متكلمين ، اقرار او را كه از بزرگ ترين متكلمان بر مى شمرده اند مشاهده مى كنند ، ديگر به صحنه نمى آيند و پرسشى را طرح نمى كنند ، زيرا عمران تا آن هنگام در برابر هيچ متكلّمى ، به زانو درنيامده بود.