>

311
نسيم حديث

مناظره هفتم : اصطفاى عترت

اين مناظره را ابو محمّد حسن بن على بن الحسين بن شعبة حرّانى در كتاب ارزشمند خود ، تحف العقول گزارش ۱ و شيخ صدوق رحمه اللهآن را در امالى خود املا و در عيون اخبار رضا عليه السلام نقل كرده است. ۲ شيخ صدوق اين مناظره را به صورت مسند و متصل به معصوم آورده و متن آن در هر سه كتاب فوق الذكر ، يكسان است. اين گفتگو در حضور مأمون صورت گرفته و يكى از طولانى ترين مناظره هاى امام رضا عليه السلام با عالمان عصر خويش است. موضوع اصلى مناظره در باره آيه « ثمّ أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا »۳ است كه آيا منظور از آن اصطفاى همة امت مى باشد يا تنها شامل عدّه خاصى مانند عترت پيامبر صلى الله عليه و آله مى شود؟
عالمان در محضر مأمون ، اين آيه را مختص به عترت نمى دانند و شامل همه امت مى پندارند. امام رضا عليه السلام بر اين نكته تأكيد مى ورزد كه به دليل آيه بعدى كه اين دسته را بهشتى مى شمارد ، عام بودن آيه را نسبت به همه امت نمى توان پذيرفت و گفتگو درمى گيرد. مأمون معناى «عترت طاهره» را از امام رضا عليه السلام جويا مى شود و امام عليه السلام نيز با استناد به آيات متعدد قرآن و نيز سخنان گهربار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مفهوم عترت را تبيين مى كند. سپس عالمان با مفروض گرفتن هم معنا بودن آل و عترت ، به سخن پيامبر صلى الله عليه و آله استشهاد مى جويند كه امت خود را آل خود دانسته است. امام رضا عليه السلام براى ردّ اين استشهاد از ايشان مى پرسد :
أخبرونى، هل تحرم الصدقة على الآل؟ قالوا: نعم، قال: فتحرم على الاُمّة؟ قالوا: لا،قال: هذا فرق ما بين الآل و الاُمّة؛۴به من بگوييد آيا صدقه بر آل حرام است؟ گفتند: آرى، فرمود: بر امت نيز حرام است؟ گفتند: نه، فرمود: اين تفاوت ميان آل و امّت است.
مناظره با ورود دوباره مأمون به بحث ادامه مى يابد و امام رضا عليه السلام با آوردن آيات متعددى از قرآن ، ادعاى حق خود را اثبات مى كند. در ادامه مناظره ، عالمان و گاه مأمون سؤال هايى از امام عليه السلام مى پرسند و در پايان مناظره ، امام به بيان معناى اصطفاء در قرآن و ويژگى هاى اهل بيت با بهره گيرى از تفسير و تاريخ صدر اسلام مى پردازد.

1.تحف العقول .

2.عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۰۷ ، باب ۲۳ ، الأمالى صدوق ، ص ۶۱۵ ، ح ۸۴۳ .

3.سوره فاطر، آيه ۳۲ .

4.الأمالى ، صدوق ، ص ۶۱۶ .


نسيم حديث
310

مناظره ششم : امامت ۱

اين مناظره ميان امام رضا عليه السلام و يحيى بن ضحّاك سمرقندى كه در خراسان در علم كلام و مناظره شهره و كم نظير بوده صورت گرفته است. آن گونه كه در الاحتجاج آمده است ، زمينه اين گفتگو نيز از سوى مأمون فراهم شده و به قصد غلبه متكلمان بر امام رضا عليه السلام بوده است. مأمون كه در پى عيب جويى و شكست دادن امام رضا عليه السلام بوده ، روزى كه فقيهان و متكلمان نزد او گرد مى آيند ، دسيسه مى چيند و آنان را به مناظره با امام رضا عليه السلام در امر امامت وا مى دارد. امام رضا عليه السلام از آنان مى خواهد كه يك نماينده مورد رضايت خود را انتخاب كنند تا امام با يك نفر سخن بگويد. آنان به يحيى بن ضحّاك رضايت مى دهند و امام رضا عليه السلام با همان پرسش نخست ، او را به زانو درمى آورد. امام رضا عليه السلام از او مى پرسد:
آيا كسى كه دروغگوى بر خود را تصديق مى كند يا راستگويى را تكذيب مى نمايد، بر حقّ و بدون خطاست يا باطل انديش و خطاكار؟.
يحيى ساكت مى شود و حتى با امر مأمون به سخن در نمى آيد. مأمون ناچار از امام رضا عليه السلام هدف و غرض سؤالش را جويا مى شود. امام رضا عليه السلام با اشاره به چگونگى بيعت نخستين خلفاى راشدين و اظهار پشيمانى از اينگونه بيعت ، سرّ سؤال خود را بازگومى كند كه در هر دو صورت پاسخ يحيى ، مغلوب امام مى شود.
مأمون به شگفت مى آيد و مى گويد: «اى ابوالحسن ، هيچ كس بر روى زمين ، به اين خوبى ، اين [فن جدل] را نمى داند.»

1.الإحتجاج ، ج ۲ ، ص ۲۲۱.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64952
صفحه از 369
پرینت  ارسال به