>

329
نسيم حديث

شگردهاى منافقان

امام على بن ابى طالب عليه السلام ، در خطبه مشهور خود كه بسيارى از ويژگى هاى منافقان را آشكار مى كند ، بيش تر به نوع عملكرد و شيوه هاى كارى آنان نظر دارد. امام در اين خطبه ، روانكاوى ژرف منافقان را با نحوه عملكرد آنان در اجتماع ، به هم مى آميزد و چنان شخصيت آنان را ترسيم مى كند كه مى توان از آن ، الگوى روان شناسى منافقان را رسم كرد:
شما را از منافقان برحذر مى دارم؛ زيرا آنان مردمانى گمراهند و گمراه كننده. خود لغزيده اند و ديگران را مى لغزانند. به رنگ هاى گوناگون و حالت هاى مختلف درمى آيند. با هر وسيله و از هر طريقى، آهنگ [ فريب و گمراهى ] شما مى كنند و در هر كمين گاهى، به كمين شما مى نشينند.
دل هايشان بيمار است و ظاهرشان آراسته و پاك. مخفيانه عمل مى كنند و چون خزنده اى زهرناك، آهسته مى خزند و بى خبر، زهر خود را مى ريزند. شرح و بيانشان دارو است و گفتارشان شفا، اما كردارشان درد بى درمان. به رفاه و آسايش مردم حسادت مى ورزند و به آتش بلا و گرفتارى، دامن مى زنند و نوميد مى كنند. در هر راهى، به خاك هلاكت افكنده اى و براى نفوذ در هر دلى، وسيله اى و براى هر غم و اندوهى، اشك هايى [ دروغين ] دارند. به هم مدح و ستايش وام مى دهند و از يك ديگر انتظار پاداش [ و ستايش متقابل ] دارند. اگر چيزى بخواهند، پافشارى مى كنند و اگر سرزنش كنند، پرده درى مى نمايند و اگر داورى كنند، زياده روى مى كنند. در مقابل هر حقّى، باطلى در بغل دارند و در برابر هر راستى، خميده اى و براى هر زنده اى، قاتلى و براى هر درى، كليدى و براى هر شبى، چراغى. چشم نداشتن و بى نيازى را دستاويز طمع قرار مى دهند، تا از اين راه، بازار خود را گرم كنند و كالاهايشان را تبليغ نمايند. مى گويند و شبهه مى پراكنند. وصف مى كنند و حقيقت را وارونه جلوه مى دهند. راه [ ورود به مسير باطل ] را آسان مى كنند و تنگه [ آن را ] كج و دشوار مى سازند [ تا افراد، به آسانى به باطل در آيند و در پيچ و خم آن، سرگردان و بيرون شدنشان دشوار شوند ] . اينان، حزب شيطان و زبانه هاى انبوه آتشند. «آنان، گروه شيطانند و بدانيد كه گروه شيطان، همان زيانكارانند» ۱ . ۲

1.سوره مجادله ، آيه ۱۹.

2.نهج البلاغة ، خطبه ۱۹۴؛ غرر الحكم ، ج ۲ ، ص ۲۸۵ ، ح ۲۶۲۷ و ۱۱۰۴۲ ، و ج ۶ ، ص ۴۸۸ .


نسيم حديث
328

محيط ، او را يكى از اجزاى حقيقى و درستكار پيرامونش نشان مى دهد. او به واقع بى رنگ و بى چهره است و هرلحظه و هرجا به مقتضاى حال ، رنگ عوض مى كند. نه عقد قلبى دارد كه بر آن بايستد و نه جوهره اى كه با رنگِ خود نمايان شود. منافق ، با اين كار از دنياى خود محافظت مى كند ، چهره ساختگى اش را پوششى براى درون نازيبايش مى سازد ، اظهار خير مى كند ، اما در باطن ، جز شرّ و زشتى ندارد. برخلاف شخص تقيه كننده كه باطنى نيكو و سيرتى زيبا دارد ، اما در تنگناى زمانه و فشار روزگار ، خود را بدسرشت و زشت نشان مى دهد تا در نهان ، دين خود را حفظ كند. منافق با جماعت ، همرنگ است و اگر بميرد ، بر خاكستر كردنش و يا به خاك سپردنش ميان هندو و مسلمان نزاع درمى گيرد. هيچ كس او را دشمن خود نمى پندارد و او نيز دشمنى اش را بروز نمى دهد. او مبنايى براى رعايت امور اخلاقى ندارد و به فرموده امام على:
عادة المنافقين تهزيع الأخلاق؛۱به تغييرِ همواره خلق و خوى خود، عادت كرده است.

4 . آسان گيرى بر خود و سخت گيرى بر مردم

اگرچه منافق با چاپلوسى و زبان بازى ، خود را نزديك و صميمى نشان مى دهد و ادّعاى محبّت و علاقه مى كند ، اما در درون ، نه دوستدار است ، نه عيب پوش؛ بلكه كوچك ترين عيب ها را ديده و براى وقتى مناسب ، ذخيره كرده است. او تنها با زبان به مردم احترام مى گزارد و به تحسين و تكريم ظاهرى آنها مى پردازد ، اما در پس اين ظاهرسازى ، مردم را نادان و حتى سفيه مى داند ، ۲ و در عوض خود را صالح و مصلح و بى عيب و نقص مى بيند. امام على عليه السلام در همين باره مى فرمايد:
المنافق لنفسه مداهنٌ، و على الناس طاعنٌ؛۳منافق، نسبت به خود مسامحه روا مى دارد و بر مردم خرده مى گيرد.

1.همان ، ج ۴ ، ص ۳۳۲ ، ح ۶۲۴۴ ؛ مائة كلمة ، ص ۵۱ ، ح ۶۸.

2.ر. ك : سوره بقره ، آيه ۱۳.

3.غرر الحكم ، ج ۲ ، ص ۱۰۹ ، ح ۲۰۰۸.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 65029
صفحه از 369
پرینت  ارسال به